محمدهادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

سه شنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ۰۷:۵۲ ق.ظ

مأموریّت ویژه!

تعدادی از ملائکۀ الهی در شمایل انسان، خدمت حضرت ابراهیم (علیه السلام) رسیدند که قرآن ماجراش رو در سورۀ «ذاریات» بیان می کنه:

«هَلْ أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ إِبْراهیمَ الْمُکْرَمینَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُون‏َ...».

در انتهای این دیدار، فرشتگان بشارت تولد حضرت اسحاق را به ابراهیم و همسرش می دهند که در نوع خود معجزه ای بوده است؛ چرا که هر دوی آنها در سنین پیری بودند و همسر ابراهیم اساسا نازا بود...

...

با این وجود حضرت ابراهیم متوجّه می شود که آمدن ملائکه برای کار مهم تری بوده. خبر تولد فرزند، نیازی به ارسال ملائکۀ مقرّب الهی ندارد!

لذا از آنها می پرسد: «قالَ فَما خَطبُکُم أیُّها المُرسَلونَ؟»: ای فرستاده شدگان؛ مأموریت و آن کار مهمتان چیست؟

آنها هم پاسخ می دهند که برای عذاب کردن قوم لوط آمده اند: « قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمینَ».

پس هدف اصلی و مأموریت ویژۀ آنها عقوبت آن قوم بوده و بشارت دادن به ابراهیم برنامه ای فرعی بوده است.

زندگی ما هم همینطوره...

هر یک از ما در این دنیا مأموریّت ویژه ای داریم. هر کداممان بهر کاری ساخته شده ایم و قرار است تکمیل کنندۀ بخشی از پازل باشیم.

اگر از ما بپرسن الآن داری چه کار می کنی؟ ممکنه یه عالمه کار خوب که مشغولشون هستیم یا براشون برنامه داریم رو نام ببریم.

امّا آیا اینها مأموریت ویژۀ ما هستند؟ آیا «خَطب» ما که به خاطرش «خلق» شدیم همین امور روزمرّه بوده؟!

...

چقدر بده که بعد از 20 _ 30 سال آدم به گذشته اش که نگاه می کنه، ببینه یه عالمه کار خوب انجام داده، امّا ارتباط خاصّی با هم نداشتند و در یک کلمه «هدفمند» نبودن! معلوم نبوده می خواستیم با این کارهای خوب به کجا برسیم؟ انگار زندگیمون صَرف کارهای فرعی «خوب» شده!

...

⁉️ به نظر شما، چطور آدم می تونه هدف اصلی، مأموریت ویژه و اولویّت زندگی اش رو پیدا کنه؟؟
⁉️ چه فرایندی باید طی بشه تا آدم مأمورت ویژه خودش رو بتونه درست پیدا کنه؟

#آیه_کده

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۰۷:۵۲
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۱، ۰۲:۰۵ ب.ظ

الگو هستن یا نیستن؟!

این ماجرا رو احتمالا زیاد شنیدید که «امام کاظم (علیه السّلام) برای وضو نشسته بودند و کنیزشون روی دستشون آب می ریخت.

دستش می لرزه و ظرف آب به سر مبارک امام برخورد می کنه و شکستگی ایجاد می کنه!

امام نگاهی [حاکی از توبیخ] به کنیز می کنن.

کنیز این بخش از آیه رو می خونه: «و الکاظِمینَ الغیظِ»؛ حضرت می فرماید: خشم خودم را فرو خوردم.

کنیز ادامه می ده: «وَ العافینَ عَنِ النّاسِ»؛ حضرت فرمودن: خدا تو رو بیامرزه.

و در نهایت گفت: «وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ»؛ حضرت فرمودن: در راه خدا آزادت کردم [1].

 

وقتی با این دست روایات برخورد می کنیم؛ کاملا طبیعی و عقلانیه که از سیرۀ معصومین (علیهم السّلام) الگو برداری می کنیم.

کسی هست که بگه رفتار اهل بیت برای ما نمی تونه الگو باشه؟!!

 

آیۀ شریفۀ می فرماید: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُولِ اللّهِ أسوَّةٌ حَسَنَةٌ» [2]. قرآن؛ رسول خدا و اهل بیت ایشان که در قالب امامت، ادامه دهندۀ راه همان حضرت اند را «الگو» معرفی می کنه. هیچ قیدی هم این وسط وجود نداره که مثلا فقط در مسائل اخلاقی الگوی شما هستند.

پس به حکم اطلاق آیه و اینکه مُقیِّدی هم نداره؛ در همه عرصه های زندگی؛ عمل اهل بیت الگوی زندگی ماست.

 

حالا چی میشه که وقتی به عملکردهای اجتماعی و کلان اهل بیت می رسیم؛ یک دفعه بعضی عزیزان میگن کسی رو با اهل بیت قیاس نکنید!!! یعنی چی واقعا؟!

چطور برخورد حضرت با کنیزش برای ما درس و الگو هست امّا حرکت های اجتماعیشون نه؟! با چه معیار و منطقی؟! با چه دلیل عقلی یا نقلی؟! این برخورد گزینشی با اهل بیت از کجا میاد؟! چرا الگوی اخلاقی بودن اهل بیت قیاس با معصوم نیست؛ امّا الگوی سیاسی اجتماعی بودن قیاسه؟!

آیا فهم  عملکرد معصوم، و مثل آن عمل کردن در شرایط مشابه روز، یعنی قیاس با معصوم و باطل؟!!

#شبهه_کده

_______________________

[1] امالی صدوق، ص201

[2] الأحزاب: 21

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۱ ، ۱۴:۰۵
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۱۷ ب.ظ

عذاب الهی؟

گاه و بیگاه می شنویم که حوادث و بلایای طبیعی که در کشور اتفاق می افته رو برخی «عذاب الهی» می دونن که بخاطر گناهان مردم اتفاق افتاده.

سیل، زلزله، خشکسالی و و و.

آیا اینها واقعا عذاب الهی هستن؟

یعنی همونطور که مثلا بعضی از اقوام گنهکار گذشته که با چنین حوادثی عذاب شدن، الآن هم بعضی مردم ما که درگیر چنین مسائلی هستن، دارن عذاب میشن؟

 

عذاب اخروی رو همین اوّل کار بذاریم کنار، چون ارتباطی به این بحث نداره.

امّا عذاب دنیوی بر دو نوعه: «عذاب اِستیصال» و «عذاب غیر استیصال».

 

عذاب استیصال اون عذابیه که گنهکاران یک قوم بطور کامل نابود میشن (مثل نابود شدن کامل قوم نوح، لوط، هود، صالح و سایر انبیاء الهی). مادۀ «أصل» در لغت یعنی از ریشه برکندن.

این عذاب چندتا شاخصه داره:

1) پیامبر الهی باید بین مردم حضور داشته باشه.

2) در صورت تردید مردم، پیامبر وظیفه داره که براشون معجزه بیاره و حقّ رو کاملا واضح کنه.

3) به مردم مهلت داده بشه تا ایمان بیارن (مثلا حضرت نوح 950 سال طول رسالتش بوده. یعنی اینقدر مردم زمانش مهلت داشتن!).

شکل ظاهری چنین عذابهایی هم خاصّ بوده که بشر امروزی تاحالا نظیرش رو در حوادث طبیعی مشاهده نکرده! (مثل ماجرای اصحاب فیل، غرق شدن فرعونیان در دریا، زیر و رو شدن سرزمین قوم لوط و بارش کلوخ بر آن و...).

خب، بعد از نبی مکرّم اسلام دیگه پیامبری نداشته و نخواهیم داشت؛ پس پروندۀ عذاب استیصال هم بطور کلّ تا قیام قیامت بسته خواهد بود!

 

پس؛

اوّلا: مشخّص شد که چرا عذابهایی که دامن امّت های گذشته رو گرفته، برای ما رخ نداده و نمیده.

و ثانیا: تا یه حادثه ای رخ داد و یه عده ای از بین رفتن، سریع نباید بگیم آره حتما گناهکار بودن و عذاب الهی شامل حالشون شده (که متأسفانه آدم گاهی وقتا چنین چیزهایی رو می شنوه).

 

امّا عذاب غیر استیصال، از ابتدای خلقت بوده و خواهد بود و اون عذابیه که شاخصه های بالا رو نداره؛ که خودش رو در قالب فقر و بلایای طبیعی و امثال اینها نشون میده.

 

در عذاب استیصال تر و خشک با هم نمی سوزن. یعنی عذاب فقط گنهکاران یک قوم رو نابود می کنه؛ امّا در غیر استیصال اینطور نیست و ممکنه مؤمنین هم دچار آسیب بشن که خب این بلای طبیعی برای اونها سبب آمرزش گناهان و کمتر شدن گرفتاری در برزخ، بالا رفتن جایگاهشون در بهشت و مایۀ آزمایش اطرافیان و بازگشت به سمت خدا و بیداری از خواب غفلت و... خواهد بود.

البته منشأ بسیاری از اینگونه حوادث هم دخالت های بیجای انسان در عالم طبیعته که نتیجۀ نظام علّی و معلولی حاکم بر جهان بروز چنین حوادثیه.

 

بله، گناهان انسان باعث حبس دعا، سلب و تغییر نعمت، نزول بلا و... خواهد شد؛ امّا اینها هیچ کدوم عذاب استیصال نیستن و انسانهای درگیر به این مسائل رو نباید به چشم افراد گنهکار و ناپاک و مغضوب الهی بدونیم و با بعضی سخنان نسنجیده آزارشون بدیم!

 

#شبهه_کده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای اطلاعات بیشرت، رجوع کنید به مقالۀ: عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان.

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۹ تیر ۰۱ ، ۲۲:۱۷
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۸ تیر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۴ ق.ظ

دم خروس!

حتّی گاهی آدم از روی تکبّر؛ تواضع می کنه!!!

#توییت_کده

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۱ ، ۰۵:۴۴
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱ ق.ظ

خوب، بد، خوب تر!

سلام.

یه سؤال:

به نظرتون آدم خوبی که برای «خوب تر» شدن تلاش نمی کنه با آدم بدی که برای «خوب» شدن زحمتی نمی کشه فرق داره؟ اگه آره، فرقشون چیه؟

#توییت_کده

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۰۱
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ۰۵:۳۹ ب.ظ

شرّ کارهای خوب!

خدایا؛

مارا از «شرّ» کارهای «خوب»، در امان بدار!

...

#دل_کده

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۳۹
محمد هادی بیات
جمعه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۳۰ ب.ظ

"نه" به آب خوردن اجباری!

ذهنیّت ما نسبت به الفاظی مثل «جبر، اجبار، واجب، وجوب و...» اکثرا منفیه و حسّ خوبی نسبت بهشون نداریم.

در حالیکه ما مجبور به انجام خیلی از کارها هستیم بدون اینکه ذرّه ای نسبت به اونها حسّ بدی داشته باشیم.

انجامشون رو بر خودمون «فرض، لازم، واجب و ضروری» می دونیم و هیچ مشکلی هم نداریم.

«آب خوردن» بر ما واجبه!

«غذا خوردن» بر ما واجبه!

«خوابیدن» بر ما واجبه!

و و و

کسی هست که بخواهد به این امور واجب «نه» بگه؟!

هر آدمی با عقل سلیم و غیر سلیم ضرورت این امور رو درک می کنه؛ لذا اگه از فردا تو رسانه ها بگن از این به بعد همه باید در شبانه روز حداقل دو سه نوبت آب بخورن و چند ساعتی هم بخوابن کسی کمپین «نه به آب خوردن و خواب اجباری» راه نمیندازه...

...

از طرف دیگه فرض کنید یه ظرف «سَمّ» کشنده تو خونه داریم.

بدون اینکه کسی به ما بگه «نباید» از این ظرف بخوری؛ خودمون خوردن رو بر خودمون «حرام» می کنیم و نزدیکش نمیشیم و حتّی دیگران رو هم از خطرش مطلّع می کنیم که مبادا ندونسته بهش نزدیک بشن...

حالا کیه که بخواد به «اجتناب، پرهیز و دوری» از این امر حرام «نه» بگه؟!

...

«واجب» و «حرام» الهی هم دقیقا همین شکلیه!

تنها فرقش اینه که عقل من و شما خیلی محدوده و علّت و حکمت خیلی از امور رو درک نمیکنه و اگه قرار بود ما باشیم و خودمون ضرورت انجام بسیاری از واجبات و ترک محرّمات رو نمی فهمیدیم؛ اینجاست که خدا به ما لطف کرده و این چیزها رو بر ما «واجب»، «حرام»، «مستحب»، «مکروه» و «مباح» کرده تا مبادا نخواسته و ندانسته کار دست خودمون بدیم...

به امید روزی که پایبندی به اوامر و نواهی الهی، نشانۀ عقل آدما محسوب بشه...

#شبهه_کده

۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۰
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۰۶ ب.ظ

ای خدای گنهکاران!

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۶
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ

راه یا بهانه؟

چقققققدر این جمله درسته:

«انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند و اگر نخواهد، بهانه اش را !!!».

«انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند و اگر نخواهد، بهانه اش را !!!».

«انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند و اگر نخواهد، بهانه اش را !!!».

#توییت_کده

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۴۸
محمد هادی بیات
شنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۲۱ ب.ظ

یک بام و دو هوا

برای نقد جمهوری اسلامی، به حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مثال می زنند؛

امّا برای تأیید نظام اگر به حکومت علوی مثال بزنیم، متهم به قیاس کردن با معصوم می شویم!

عججججب!

#توییت_کده

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۱ ، ۱۴:۲۱
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۲ ق.ظ

مگه باید بهش فکر کرد؟

  یه سؤال:

یه بچه مسلمون، در طول روز، حداقل چند بار باید به مرگ فکر کنه؟!

(یه لحظه صبر کنید و واقعا یه عدد مشخص کنید)

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۱۲
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۳۷ ب.ظ

سلام فرمانده

همۀ سرود زیبای «سلام فرمانده» یک طرف؛ و این بیت یک طرف:

«عهد می بندم؛ روزی لازمت بشم

عهد می بندم؛ حاج قاسمت بشم»

اللهم ارزقنا...

#دل_کده

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۵ خرداد ۰۱ ، ۲۱:۳۷
محمد هادی بیات
محمدهادی بیات