"نه" به آب خوردن اجباری!
ذهنیّت ما نسبت به الفاظی مثل «جبر، اجبار، واجب، وجوب و...» اکثرا منفیه و حسّ خوبی نسبت بهشون نداریم.
در حالیکه ما مجبور به انجام خیلی از کارها هستیم بدون اینکه ذرّه ای نسبت به اونها حسّ بدی داشته باشیم.
انجامشون رو بر خودمون «فرض، لازم، واجب و ضروری» می دونیم و هیچ مشکلی هم نداریم.
«آب خوردن» بر ما واجبه!
«غذا خوردن» بر ما واجبه!
«خوابیدن» بر ما واجبه!
و و و
کسی هست که بخواهد به این امور واجب «نه» بگه؟!
هر آدمی با عقل سلیم و غیر سلیم ضرورت این امور رو درک می کنه؛ لذا اگه از فردا تو رسانه ها بگن از این به بعد همه باید در شبانه روز حداقل دو سه نوبت آب بخورن و چند ساعتی هم بخوابن کسی کمپین «نه به آب خوردن و خواب اجباری» راه نمیندازه...
...
از طرف دیگه فرض کنید یه ظرف «سَمّ» کشنده تو خونه داریم.
بدون اینکه کسی به ما بگه «نباید» از این ظرف بخوری؛ خودمون خوردن رو بر خودمون «حرام» می کنیم و نزدیکش نمیشیم و حتّی دیگران رو هم از خطرش مطلّع می کنیم که مبادا ندونسته بهش نزدیک بشن...
حالا کیه که بخواد به «اجتناب، پرهیز و دوری» از این امر حرام «نه» بگه؟!
...
«واجب» و «حرام» الهی هم دقیقا همین شکلیه!
تنها فرقش اینه که عقل من و شما خیلی محدوده و علّت و حکمت خیلی از امور رو درک نمیکنه و اگه قرار بود ما باشیم و خودمون ضرورت انجام بسیاری از واجبات و ترک محرّمات رو نمی فهمیدیم؛ اینجاست که خدا به ما لطف کرده و این چیزها رو بر ما «واجب»، «حرام»، «مستحب»، «مکروه» و «مباح» کرده تا مبادا نخواسته و ندانسته کار دست خودمون بدیم...
به امید روزی که پایبندی به اوامر و نواهی الهی، نشانۀ عقل آدما محسوب بشه...
#شبهه_کده
سلام علیکم
تبیین خوبی بود.
سپاس و خدا قوت!