محمدهادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۱۶ ب.ظ

مهمون سر زده

فرض کنید خونتون به شدّت شلوغ و به هم ریخته است و همه چیز نامرتّبه.
و هیچ میوه و شیرینی و چیزی که بشه به عنوان پذیرایی استفاده کنید هم الان تو خونه نیست!
تو همین وضعیت یکدفعه زنگ خونه به صدا در میاد و چند تا مهمون سر زده از راه می رسن و چاره ای هم ندارید جز اینکه در رو براشون باز کنید!!

 

چه حالی می شید؟
تو مدّتی که تو خونه هستن، شما چه وضعیّتی دارید؟
بهتون خوش میگذره؟
لذّتی هم می برید؟

 

(یه لحظه واقعا بهش فکر کنید...)

 

حالا اگر همین مهمونا از قبل خبر داده بودن  که میان، وضعیت شما چطور بود؟
قطعا هم خونه زندگی رو مرتّبِ مرتّب می کردین و هم میوه و چای رو از قبل آماده.


...

 

«نماز» می تونه برای ما مهمون سرزده باشه، یا مهمونی که با آمادگی قبلی اومده.
اگه غرقِ کارهای روزمره شده باشیم و یکدفعه صدای اذون بلند بشه و تازه یادمون بیفته که باید بریم دستشویی و وضو بگیریم و بیایم نماز بخونیم، یعنی غافلگیر شدیم و همونطوری که وقتی مهمون، سرزده بیاد، خوشمون نمیاد و لذّت نمی بریم، وقتی اینطوری با نماز مواجه بشیم هم، لذّت و بهره ای که باید می بردیم رو نمی بریم.

 

از اون طرف، اگه چند دقیقه ای قبل از اذون، حواسمون به نماز باشه و بریم وضو بگیریم و بیایم بشینیم سر سجّاده  و ذکری یا دعایی یا قرآنی بخونیم، این یعنی ما کاملا از قبل آماده ایم و اصلا غافلگیر نشدیم، و طبیعتا این نماز بیشتر می تونه ما رو رشدمون بده.

 

 

 

اللهمّ ارزقنا...

#دل_کده

۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۱۶
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ق.ظ

پای منبر حضرت

اگر ماه رجب، ماه امیرالمؤمنین(علیه­ السّلام) است، و اگر ما به وجود آن حضرت افتخار می­ کنیم، و سنگ محبّتش را به سینه می­زنیم، آیا نباید رجبمان رنگ و بوی محبوبمان را بدهد؟

اگر نه اینگونه است، باید به ادّعای خود شک کنیم! این چه محبّتی است که انس و خلوتی در پی ندارد؟!

اگر در ماه حضرت با ایشان ارتباطی نداریم، پس کِی به سراغ او می­رویم؟! حتما باید حضرت را در محراب عبادش غرق به خون ببینیم تا به یاد او بیفتیم و بر مظلومیتش اشک بریزیم؟ حتما باید صدای حضرت به «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبِةِ» [1] بلند شود تا به خود آئیم؟! فقط باید خود را در مجلس عزایش نشان دهیم؟! پس تا قبلِ آن کجائیم؟!

 

حالِ ما حال آن­هایی است که مولا بر فراض منبر فرمود: «سَلونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدونِی» [2] و آن­ها اعتنایی نکردند؛ اما همین که آن بزرگوار از میانشان رفت، به سر و سینه می­زدند و گریه سر می­دادند!

هنوز چند صباحی تا لیالی قدر و ضربت خوردن مولایمان مانده. هنوز مانده که هاتف ندا دهد: «قُتِلَ‏ عَلِیٌ‏ الْمُرْتَضَى» [3]. هنوز مانده که یتیم شویم. هنوز میهمان آن بزرگوار هستیم. پس تا می­توانیم از بودن در مهمانسرای حضرت نهایت بهره را برده و کاری کنیم تا رجبمان رنگ و بوی مولایمان را بدهد، که هرچه به آن حضرت نزدیک­تر باشیم، به سود خودمان است.

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

____________________

[1] خصائص الأئمة(علیهم­السّلام‏)، ص 63.

[2] نهج البلاغه، خطبه 189، ص 280.

[3] بحار الانوار، ج42، ص285.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۴۶
محمد هادی بیات
شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ب.ظ

آخیش؛ همه اش خواب بود! یا...؟!

تا حالا برات پیش اومده که یه خواب بد و وحشتناک ببینی، بعد یکدفعه از خواب بپّری و همینکه متوجّه شدی همش خواب بوده، خیالت راحت بشه و یه نفس راحتی بکشی و خدا رو شکر کنی که اون اتفاقات بد همش خواب بوده و حقیقت نداشته؟!

 

یا تا حالا شده که یه خواب خوب و باحال و فول اچ دی ببینی و در حالی که داری حسابی کیف میکنی، یک دفعه از خواب بیدار بشی و بفهمی خواب بوده و ناراحت بشی که چرا تو لحظات حساس و جاهای خوبش از خواب بیدار شدی و دلت بخواد دوباره بخوابی و ادامۀ خوابت رو ببینی؟!

 

از امیرمؤمنان(علیه السّلام) روایت شده: «النّاسُ نیامٌ»: همۀ مردم خوابن! «إذا ماتوا إنتَبَهوا»: وقتی که بمیرن، بیدار میشن! [1].

 

من جزو کدوم دسته ام؟

وقتی از این خواب بیدار بشم، دوست دارم که برگردم و به خوابم ادامه بدم، یا اینکه میگم آخیش، بالاخره از این خواب بیدار شدم؟!

#حدیث_کده

_______________________

[1] مرآة العقول، ج8، ص293.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۰۹
محمد هادی بیات
جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۵ ب.ظ

ماه عسلِ نرفته!

یکی از رفقا، خاطره خیلی جالبی از ماه عسلش تعریف کرد که حیفم اومد ننویسمش:

 

«یکی دو ماه از عقدمون گذشته بود که با خانمم تصمیم گرفتیم بریم ماه عسل.

بلیط هواپیما رو تهیه کردم و چمدونا رو بستیم و منتظر روز پرواز شدیم.

...

روز حرکت فرا رسید.

علی القاعده باید یک ساعت، یا لا اقل نیم ساعت قبل از پرواز تو فرودگاه می بودیم.

یک ساعت به پرواز مونده بود که ما هنوز تو خونه بودیم و من منتظر حاضر شدن خانمم!

یک ربعِ پُر از استرسِ دیگه هم گذشت و شد چهل و پنج دقیقه به پرواز و من همچنان منتظر!!

تَهِ دلم می گفتم: «از پرواز جا می مونیم»، اما هنوز یه کورسویِ امیدی هم بود که می گفت: «نه! ان شاء الله می رسیم».

بالاخره خانمم آماده شد و حرکت کردیم به سمت فرودگاه...

چند دقیقه ای از حرکتمون نگذشته بود که خانمم یه دفعه گفت: «آخ! گوشیمو جا گذاشتم!»

گفتم: «ولش کن! نمی رسیم. جا می مونیم!»

که گفت نمیشه و لازمش دارم [ و البته واقعا لازم داشت].

به راننده تاکسی گفتم برگرده و اینجا بود که اون کورسوی امید رو هم از دست دادم و مطمئن شدم که جا می مونیم.

گوشی رو برداشتیم و دوباره حرکت کردیم،

امّا وقتی رسیدیم به فرودگاه، کار از کار گذشته بود و هواپیما آمادۀ پرواز و دیگه کسی بلیط ما رو چک نمی کرد...

...

گرچه از قبلش مطمئن بودم که جا می مونیم، اما اصلا دلم نمی خواست باور کنم که واقعا جا موندیم.

تا حالا تو دوران مجرّدی پیش نیومده بود که جا بمونم، اما این بار، به خاطر خانمم، اونم برای سفر ماه عسل، جا موندیم.

...

طبیعتا خیلی ناراحت بودم. هم به خاطر جا موندن، هم به خاطر هدر رفتن پول، هم به خاطر دیر آماده شدن خانمم، هم به خاطر اینکه دست از پا درازتر الان باید برگردیم و و و

شاید وقتش بود که اولین دعوای زندگی مشترکمون رو راه بندازم و لااقل یه کم توبیخش کنم که چرا اینقدر دیر کردی تا اینطوری بشه و...

اما با خودم گفتم: الان خانمم کاملا میدونه که مقصّره و خب اونم از اینکه جا موندیم ناراحته، حالا هی من بهش بگم چرا دیر آماده شدی؟! چرا دقّت نکردی؟! چرا گوشیتو از اوّل بر نداشتی؟! چرا؟ چرا؟ چرا؟ هیچ دردی رو که دوا نمی کنه بماند، بلکه به دردمون اضافه هم می کنه و کدورتی پیش میاد...

این شد که تصمیم گرفتم تو مسیر برگشت این مطلب رو اصلا به روی خانمم نیارم که هیچ، تازه بهش اطمینان خاطر هم بدم که اصلا ناراحت نیستم و هیچ اشکالی نداره و بالاخره پیش میاد و اصلا شاید صلاح نبوده بریم و ان شاء الله تو یه فرصت بهتر می ریم و...

ما میخواستیم بریم ماه عسل که خوش بگذرونیم، حالا نشده بریم؛ دلیلی نداره که الان بد بگذرونیم و ناراحت باشیم. ناراحتی چه دردی رو دوا می کنه؟!

...

همینقدر بگم که این برخورد من، چنان باعث جلب محبّت همسرم شد که وقتی فکرشو میکنم، می بینم قطعا اون سفر نمی تونست اینقدر محبّت من رو تو دل خانمم بیشتر بکنه!

و خلاصه اینکه ماه عسلِ نرفته ی ما، خیلی بیشتر برامون فائده داشت...»

#خاطره_کده

#خانواده_کده

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۰۵
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۱۵ ب.ظ

روزه رو بشکن، هفتاد برابر ثواب ببر!!

در روایات معتبره آمده است: هرکس قصد روزۀ مستحبّی کند و مهمان برادر مومنی باشد و میزبان طعامی برای او حاضر سازد و از او بخواهد که افطار کند، ثواب افطار کردن هفتاد برابر بیشتر از ثواب روزه داشتن است و البته این مربوط به کسی است که اظهار روزه داری کرده است، اما اگر روزۀ خود را اظهار نکند، ثوابش بیشتر و برابر با روزۀ یک سال است. [1]

سید بن طاووس نیز می­ نویسد:

«اگر دیدی افطار و خودداری از ادامۀ روزۀ مستحبّی فضیلت بیشتری دارد، از پیروی از ارادۀ خداوندِ آگاه به غیب شرم مکن و بر اساس خواست خدا افطار کن، و به خرده­ گیری و ایراد بندگان او توجّه مکن. مثلا اگر روزۀ مستحبّی گرفته بودی و برادر دینی ­ات تو را به خوردن غذایی دعوت کرد، دعوت خدا را اجابت کن... [یا] اگر دیدی روزۀ مستحبّی تو را از انجام برخی امور واجب یا مستحبّ مهم تر از روزه با­ز­می­دارد، به ترک روزه اقدام کن و حکمی را که خداوند بزرگ شمرده است بزرگ بدان و آنچه را که او کوچک شمرده است، کوچک بشمار، و مگو کسانی که از روزۀ من اطلاع دارند، از عذر من در اقدام به ترک روزه اطلاع ندارند! که اگر چنین کنی روزۀ تو روزۀ ریائی و عبادت غیر خدا بوده و از گناهان کبیره است.» [2]

همه اینها، برای احترام گذاشتن به مؤمن و زشتی رد کردن دست اوست، که می گوید اگر روزۀ مستحبی داشتی، بخاطر تعارف دیگری آن را بشکن، نگو روزه دارم! بخور! ثواب این خوردن، از آن روزه به مراتب بیشتر است.

اسلام این است.

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

____________________

[1] زاد المعاد، ص15.

[2] اقبال الاعمال، ترجمه روحی، ص746.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۱۵
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۳۵ ق.ظ

معجزه متحرک!

اینکه دیوار کعبه بدون دخالت کسی بشکافد، زنی بار دار داخل شود، و دیوار از همان ناحیه بسته شود، بکوشند که درِ کعبه را باز کنند اما نشود، تا سه روز کسی از این خانم خبر نداشته باشد، پس از سه روز دوباره دیوار شکافته شود و این خانم با نوزادی در دست خارج شود و برای آخرین بار دیوار بسته شود...!! [1].

این همه حادثۀ معجزه آسا در محیط کوچک مکه آن روز یک بمب خبری محسوب می­شود. کودکی که به اعجاز متولد شده است، و این کودک همیشه با خودش این عنوان را یدک خواهد کشید. هرگاه مردم او را ببینند، به یاد آن اعجاز می ­افتند.

علی(علیه­ السّلام) معجزۀ متحرک است!

حالا خداوند متعال این معجزۀ متحرک را ملازمِ محمد امین(صلوات ­الله­ علیه ­و آله) قرار می ­دهد. چه ترکیب جالبی! وقتی علی(علیه ­السّلام) به عنوان نخستین مرد به پیامبر(صلّی ­الله ­علیه ­و آله) ایمان می ­آورد، باید برای مردم مکه در حقانیّت رسول خدا کافی باشد. کودکی که معجزه وار متولد شد، به او ایمان آورده است! معجزه ­ای که سالها در کنار این مردم زندگی کرده است، حالا در کنار قرآن محمد(صلّی ­الله­ علیه­ و آله) قرار می گیرد. واقعا که چقدر زیباست. علی(علیه ­السّلام) خود معجزه­ ای است که تصدیق کنندۀ رسالت پیامبر(صلّی­ الله­ علیه­ و آله)، و دلیل بر وحیانی بودن قرآن اوست.

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

____________________

[1] امالی صدوق، ص133.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۳۵
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۵۶ ب.ظ

از دست ندهیم!

از امام صادق(علیه­ السّلام) روایت شده است:

«سه  ماه به این امّت داده شده که به هیچ­ یک از امّت‌ها داده نشده است: رجب، شعبان و ماه رمضان؛

و  سه  شب به این امّت داده شده که به احدی مثل آن داده نشده است: شب سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم از هر ماه؛

و  سه  سوره به این امّت داده شده است که به هیچ ­یک از امّت‌ها داده نشده است: سورۀ«یس»، سورۀ«تَبارَکَ اَلَّذِی بِیَدِهِ اَلْمُلْکُ» و سورۀ«قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ».

بنابراین، هرکس این  سه را جمع کند، برترین عطایایى که به این امّت داده شده است را، جمع کرده است.

عرض شد: چگونه انسان بین این  سه جمع کند؟

[حضرت کیفیّت نماز را توضیح داده و فرمودند: هرکس این نماز را بخواند] جمیع فضیلت این  سه  ماه را حایز گردیده و همۀ گناهان او به جز شرک به خدا آمرزیده مى‌گردد [1].

 

اما کیفیت نماز:

شب سیزدهم 2 رکعت، شب چهاردهم 4 رکعت و شب پانزدهم 6 رکعت؛ و در هر رکعت این سوره ­ها خوانده می شود: حمد، یس، مُلک و توحید.

از دست دادن این نماز، خسارت محض است،

خدایا کمک کن که غفلت نکنیم...

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

_______________________

[1] اقبال الاعمال، ترجمه روحی، ج2، ص789.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۵۶
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۱۹ ق.ظ

السلام علیک یا امیر المؤمنین

ضمن تبریک میلاد با سعادت امیرالمؤمنین، علی (علیه السّلام)، دو طرح تایپوگرافی از نام مبارک حضرت، تقدیم میشود به محضر همه شیفتگان و محبّان آن حضرت.

 

روزی شعار کلّ جهان می شود «علی» / طبق حدیث امام زمان می شود «علی»

می آید آن دمی که به پیکار می رویم/ رمز قیام صاحبمان می شود «علی»

 

 

#خط_کده

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۱۹
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۳۳ ق.ظ

حیاتِ کعبه

یکی از با فضیلت ترین اعمال ماه رجب، عمرۀ رجبیه است. از امام صادق(علیه ­السّلام) روایت شده است:

«الْمُعْتَمِرُ یَعْتَمِرُ فِی أَیِّ شُهُورِ السَّنَةِ شَاءَ، وَ أَفْضَلُ‏ الْعُمْرَةِ عُمْرَةُ رَجَبٍ» [1]:

عمره گزار در هر ماهی که خواست می­ تواند آنرا بجا آورد، و با فضیلت ترین عمره، عمرۀ رجب است.

 

اگر ماه رجب، ماه علی(علیه­ السّلام) است، پس مردم باید بیایند و دور خانه­ ای که او به اعجاز الهی در آن متولد شده طواف کنند. و همگان خواهی و نخواهی، از روی رغبت یا کراهت، ناچاراند تسلیم این حقیقت شوند.

 

راوی از حضرت فاطمۀ زهرا(سلام­ الله­ علیها) پرسید: چرا علی(علیه­ السّلام) برای احقاق حقّ خود حرکتی نکرد؟

حضرت فرمودند: «...یَا بَا عُمَرَ، لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی ­الله­ علیه­ و آله): مَثَلُ‏ الْإِمَامِ‏ مَثَلُ‏ الْکَعْبَةِ، إِذْ تُؤْتٰى وَ لَا تَأْتِی...» [2]:

ای ابا عمر! همانا رسول خدا(صلّی­ الله­ علیه­ و آله) فرمودند: مثَل امام مثَل کعبه است، که باید به سویش حرکت کنند، نه این که او به جانب مردم رود.

 

چرا علی(علیه­ السّلام) باید در کعبه متولد شود؟ چون حیات‌ کعبه و اسلام‌ به‌ ولایت‌ اوست؛ لذا شاعر به غایت درست گفته است که:

نماز بی ولای او، عبادتی است بی وضو

به منکِر علی بگو، نماز خود رها کند

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

______________________

[1] الکافی (دار الحدیث)، ج9، ص214.

[2] کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص198-200.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۳۳
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۱۳ ق.ظ

هر شب، مرا می خوانند!

در روایتی بسیار زیبا و تاثیر گذار از حضرت رسول(صلّی ­الله­ علیه­ و آله) چنین نقل شده است:

«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی. فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»:

خداوند ـ [تبارک و] تعالی ـ فرشته ای را در آسمان هفتم قرار داده است که به آن «داعی» (دعوت­ کننده) گفته می ­شود. پس زمانی که ماه رجب فرا رسد، آن فرشته هر شب تا به صبح از عدنان عرش اینگونه ندا سر می­ دهد:

«طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ، طُوبَى لِلطَّائِعِینَ»

خوش به حال ذاکرین! خوش به حال اطاعت کنندگان!

و [خودِ] خداوند ـ [تبارک و] تعالی ـ می­ گوید:

«أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی، وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی، وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی؛ الشَّهْرُ شَهْرِی‏ وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی، فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ، وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ، وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ، وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی، فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ» [1]:

من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند و آمرزندۀ کسی هستم که از من آمرزش طلب کند؛ ماه ماهِ من، بنده بندۀ من و رحمت رحمت من است، پس هرکه در این ماه مرا بخواند اجابتش می­ کنم و هرکس که از من درخواست کند به او عطا می­ کنم و هر کس که از من هدایتش را بخواهد او را هدایت می ­کنم؛ و من این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم، پس هر کس که به این ریسمان چنگ زند به من متصل خواهد شد.

 

اگر انسان ندای این فرشته و ندای خداوند متعال را در طول ماه رجب به یاد داشته باشد و فراموش نکند، قطعا به استفادۀ هر چه بیشتر او از این ماه کمک شایانی خواهد کرد.

 

اللهم ارزقنا...

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

_______________________

[1] اقبال الاعمال، ج2، ص628.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۱۳
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ق.ظ

+ عکس

وقتی تو فضای مجازی، با مطلبی مواجه بشیم که کنارش نوشته «+ عکس» یا «+ فیلم»، بیشتر جذب میشیم یه نگاه بهش بندازیم، تا مطلبی که همینطور خشک و خالی باشه و خبری از عکس و فیم توش نباشه.

خب، کاملا حق داریم. از قدیم هم گفتن: «شنیدن کی بود مانند دیدن».

اما یادمون باشه: خیلی از این عکس و فیلما، حتی ارزش لحظه ای گوشۀ چشم رو هم ندارن، پس الکی جذب نشیم.

#سواد_رسانه

#توییت_کده

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۲۳
محمد هادی بیات
شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ق.ظ

چوپانِ دروغگو! چوپانِ عصبانی! چوپانِ...

وقتی فریاد «آی گرگ! گرگ! کمک! کمک!» به گوش اهالی روستا می رسه، طبیعی ترین واکنش اینه که چماق به دست به یاری گلۀ گرگ زده و چوپان فلک زده می شتابن.

 

امّا چی شد که مردم روستا دیگه داد و فریادهای چوپان رو باور نکردن و با اینکه این دفعه واقعا گرگ به گله زده بود، کسی برای کمک بهش نرفت؟! چی شد که دیگه کسی اون واکنش طبیعی رو از خودش نشون نداد؟

...

...

اگه منِ پدر یا مادر، برای هر چیز بی خود و کم اهمیتی، ناراحت بشم و عصبانیت به خرج بدم؛ اون جایی که واقعا باید از دست بچّم عصبانی بشم و این حرکت نتیجه بده، بچه هیچ ترتیب اثری به این عصبانیت نمیده و اصلا تفاوتش با بقیه موارد رو درک نمیکنه!!

یا اگه بچه رو مدام از چیزی بترسونم، اون جایی که واقعا باید بترسه، دیگه نمی ترسه...

یا اگه مدام بهش محل ندم و به اندک بهانه ای باهاش قهر کنم، ...

 

عصبانیت، ترس، قهر، و و و؛

چیزهایی هستند که شاید یه روزی واقعا لازم بشن!

پس اگر میخوایم که اون روز واقعا به دردمون بخورن، بی خود و بی جهت مدام ازشون استفاده نکنیم.

#خانواده_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۱۰
محمد هادی بیات
محمدهادی بیات