محمدهادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۲۶ ق.ظ

بی پناه

تو زندگی، هر وقت که مشکلی برامون پیش بیاد، هر وقت که بن بست بخوریم، هر وقت که احساس کنیم همه درها به رومون بسته شده، باز هم ته دلمون می گیم «خدا» هست و بهش امید داریم و دعا می کنیم و ازش می خوایم که عنایتی بکنه و گره از کارمون باز کنه.

 

اگه اون دنیا همین «خدا» ازمون رو برگردونه، اگه همین خدا بگه برو که اصلا بهت نگاهم نمی کنم، اگه بگه برو که اصلا باهات صحبتم نمی کنم، اگه همین خدا بخواد عذابمون بکنه، چی کار باید بکنیم؟!

 

«إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ‏ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏ٌ» [1]:
قطعاً کسانى که پیمان خدا و سوگندهایشان را [براى رسیدن به مقاصد دنیایى‏] به بهاى اندکى مى‏فروشند، براى آنان در آخرت بهره‏اى نیست؛ و خدا با آنان سخن نمى‏گوید، و در قیامت به آنان نظر [لطف و رحمت‏] نمى‏نماید، و [از گناه و آلودگى‏] پاکشان نمى‏کند؛ و براى آنان عذاب دردناکى خواهد بود.

#آیه_کده
____________________
[1] آل عمران: 77.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۵:۲۶
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ

دین لذّت

تصوّر خیلی ها اینه که اسلام دین «غم» و «غصه» است و اساسا با «شادی» و «لذت بردن» مخالفه.

درحالیکه اگه اسلام هدف از خلقت رو «عبادت» معرفی میکنه، راه قدرت پیدا کردن بر همین عبادت رو «لذّت بردن» میدونه!

پس اگه بگیم اسلام دینِ لذّته، بی راه نگفتیم.

 

از حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده:

اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ:

تلاش کنید که زمانتون رو به چهار بخش تقسیم کنید؛

سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ:

زمانی برای خلوت با خدا؛

وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ:

زمانی برای امرار معاش؛

وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ:

زمانی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانیکه عیوب شما را به شما نشان می دهند و باطن شما را خالص می کنند؛

وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ:

و زمانی را خالی کنید برای لذّت بردن.

(که غرضم اینجای روایت هست که می فرماید:)

وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات‏... [1]:

و بواسطۀ همین ساعت (بخش مختص به لذّتهای حلال)، قدرت بر سه بخش دیگر پیدا می کنید.

(یعنی در نگاه اسلام، موتور محرّک برای عبادت خدا، امرار معاش، اصلاح اخلاقیات و...، لذّتهای حلاله؛ از هر نوعش).

پ.ن: ممکنه بعضی ها نیاز کمتری به اضافه کردن بخشی که صرفا برای لذّت بردن باشه داشته باشن، یعنی طرف از عبادت خدا لذّت می بره، از کار کردن لذّت می بره، از بودن با خانواده همینطور، از درس خوندن و...؛ این آدم مدام کیفش کوکه، لذا نیازش به بخشی که صرفا برای لذت و تفریح باشه کمتره.

#حدیث_کده

#شبهه_کده

_____________________

[1] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه­السلام) قرن2، ص: 337

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۸
محمد هادی بیات
شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۵۱ ق.ظ

توجیه

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

«توجیه، گناه صغیره رو تبدیل به کبیره میکنه»

#توییت_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۱۷ آبان ۹۹ ، ۰۵:۵۱
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ق.ظ

دوران پارچه نویسی (خاطره اول: اولین پارچه)

تازه اومده بودیم قدمگاه.

سوم راهنمایی بودم.

یه روز پدرم بهم گفتن: «محمد هادی، یه پارچه نویسی هست تو قدمگاه، دیدیش؟»

گفتم آره.

گفتن: «یه آگهی نوشته که به یک شاگرد نیازمندیم. نمی خوای بری شاگردش بشی؟ شمام که خطت خوبه».

اولش گفتم نه و فلان و این جور حرفا. چون تا وقتی قم بودیم، سابقه سر کار رفتن رو نداشتم، برای همینم هم خجالت می کشیدم و هم احساس میکردم کسر شأنِ که برم در مغازه و...

اما خب هم یه جورایی وقتم بهتر پُر میشد، هم تنوّع خوبی بود، هم احتمالا زود یاد میگرفتم و از همه مهمتر با خودم میگفتم بالاخره یه حقوقی هم بهم میده دیگه!

این شد که پدرم با صاحب مغازه (آقا سید حسن) صحبت کردن و با اینکه قبل از من شاگرد گرفته بود، قرار شد منم به شاگردی قبول کنه.

۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۹ ، ۰۸:۰۵
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ق.ظ

بهتر از آنچه که فکر می کنند

مردم فقط ظاهر ما رو می بینن،

اما خودمون از باطنمون خبر داریم،

پس اگه حُسن ظاهر باعث شد که از ما تعریفی بکنن، به هیچ وجه نباید بهش دل خوش کنیم.

 

مولای متقیان بعد از اینکه افرادی در مقابل حضرتش به ستایش ایشان پرداختند، فرمودند:

«اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی‏ خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی‏ مَا لَا یَعْلَمُون‏» [1]:

خدایا تو از من به خودم آگاه تری و من نیز خودم را بهتر از دیگران می شناسم! خدایا مرا بهتر از آنچه آنان گمان می کنند قرار ده و آنچه از کاستی هایم که نمی دانند را ببخش.

#حدیث_کده

____________________

[1] نهج البلاغه، حکمت 100.

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۰۶:۲۳
محمد هادی بیات
شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۴۵ ق.ظ

کدام شوخی؟

بعضیا «شوخی» می کنن تا شاد بشن،

بعضیا از بس که شادن، «شوخی» می کنن.

 

این دو حالت زمین تا آسمون با هم فرق دارن. دسته اول به سادگی ناراحت میشن و حتی موقعی که دارن میگن و میخندن، واقعا شاد نیستن و اگه تنها بشن دوباره غمگین و افسرده میشن؛ اما دستۀ دوم بالعکس؛ همیشه شاد و پرانرژی ان.

 

معمولا رزمنده ها تو جبهه از دستۀ دوم بودن،

این جور آدما تو خلوتشون یه «غم» جالبی دارن؛ چون غصۀ چیزهای بزرگی رو می خورن، امورات کوچیک دنیایی ناراحتشون نمیکنه لذا عمیقا شاد میشن و اصلا نمی تونن این شادی رو با دیگران تقسیم نکنن؛ نه اینکه بخوان شوخی کنن تا تازه حالشون یه کمی خوب بشه.

اللهم ارزقنا...

#دل_کده

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۰۵:۴۵
محمد هادی بیات
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۱۶ ق.ظ

شرمندۀ پدر و پدر شرمنده

معمولا هر مدرسه ای، سالی دو سه بار، والدین دانش آموزا رو دعوت میکنه؛

بعضی پدر مادرا هم هستن که خودشون گاهی به مدرسه سری می زنن و اوضاع و احوال درسی و اخلاقی بچشون رو جویا می شن.

 

یه پدری رو تصوّر کنید که از سر مهربونی و دلسوزی برای بچش، هر هفته به مدرسه سر بزنه! یا شایدم هفته ای دو بار!

انصافا مسئولین مدرسه که خسته میشن، میگن آقا چه خبرتونه اینقدر میاین و میرین! بسه دیگه.

 

حالا فرض کنید که بچۀ این پدر، دانش آموز تنبل و بی انضباطی باشه و هر بار که مدیر مدرسه دفتر نمره رو نشون این پدر داد، بندۀ خدا شرمنده شد و سرش رو پایین انداخت و خدایی نخواسته اشکش جلوی مدیر مدرسه هم دراومد.

 

از وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) روایت شده:

«تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمِیسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)» [1]:

اعمال بندگان هر پنجشنبه بر رسول خدا و ائمه هدی عرضه میشود.

 

یعنی امام زمان هر پنجشنبه، مثل یه پدر دلسوز، از سر مهربونی، سری به مدرسۀ ما میزنن و خودمون بهتر می دونیم که شرمنده میشن یا نه...

 

مرحوم حضرت امام (ره) می فرمایند:

«توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان (علیه السلام) عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملائکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که اینها شیعه‏ های من هستند. اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رئیس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رئیس منفعل می‏شود... طوری باشد که نامه‏ ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متأثر نکند... اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (علیه السلام) یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (علیه السلام) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان...» [2].

 

خدا نکنه که ما مصداق این شعر باشیم:

«پرونده ام برای شما درد سر شده................وضع بدم دلیل پریشانی شما»

#حدیث_کده

____________________________

[1] بصائر الدّرجات، ج1، ص 426.

[2] صحیفۀ نور، ج 12، ص 128 و 224 و ج7، ص 267.

۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۶:۱۶
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۰۳ ب.ظ

دور برگردون

چند وقت پیش داشتیم با خانواده می رفتیم جایی که به خاطر آدرس اشتباه دادنِ بنده، یک دفعه افتادیم تو مسیر ماشینایی که تخته گاز داشتن از مشهد خارج میشدن!

هممون همون لحظه فهمیدیم که تو بد مخمصه ای افتادیم، اما باورش برامون سخت بود.

باید 40 کیلومتر می رفتیم و 40 تا هم بر میگشتیم، و تازه رسیده بودیم به مشهد و سر خونۀ اول!!

خیلی دلمون می خواست همونجا یه روزنه ای پیدا بشه بلکه بتونیم برگردیم اما نبود که نبود...

خلاصه اش که مسیر نیم ساعته رو تو دو ساعت و نیم رفتیم.

 

تو مسیر زندگی، گاهی آدم یه اشتباهی می کنه، و اتفاقا همون لحظه هم متوجه اشتباهش میشه و می خواد جبران کنه اما واقعا اون لحظه هیچ کار نمیشه کرد! باید بری تا به دور برگردون برسی. پس با حواس جمع تو جاده زندگی برونیم.

#خاطره کده

۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۸:۰۳
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۲۵ ق.ظ

کدام معیار؟

تو فیلم و سریالهایی که به ما نشون دادن، معمولا پسره یا به خاطر خوشگلی دختر خانم می خواد باهاش ازدواج کنه، یا چون پولداره.

اما این دو معیار، یعنی «زیبایی» و «ثروت» چقدر اولویّت دارن؟

 

از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) روایت شده:

«با زنان، به خاطر زیبایی شان ازدواج نکنید؛ زیرا چه بسا زیبایی، آنها را به تباهی افکَند و برای مال و ثروتشان هم با آنان ازدواج نکنید؛ چه بسا که ثروتشان آنان را به سرکشی وادارد؛ بلکه برای «دین» با آنها ازدواج کنید» [1].

 

از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده:

«هرگاه مردی با زنی به خاطر زیبایی یا دارایی اش ازدواج کند، به همان [زیبایی یا دارایی] واگذار می شود، و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند، خداوند زیبایی و دارایی را نیز روزی اش می کند» [2].

 

بیانات مقام معظّم رهبری نیز در این زمینه قابل توجه است:

«اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست! یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شماست، اگر انسان کسی را که خیلی هم جمیل نباشد، دوست داشت او را جمیل می بیند. وقتی کسی را دوست نداشت، هرچقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی­ آید» [3].

 

پ.ن: البته منظور این نیست که زیبایی و دارایی جزء ملاکهای انتخاب همسر نیست، اصلا! بلکه منظور اینه که انگیزۀ ازدواج فقط اینها نباید باشه، بلکه چیزی که از اونها مهمتره، دین و اخلاق طرف مقابله.

#خانواده_کده

#حدیث_کده

________________________

[1] «لا تَزَوَّجوا النِّساءَ لِحُسنِهِنَّ؛ فَعَسی حُسنُهُنَّ أن یُردِیَهُنَّ، و لاتَزَوَّجوهُنَّ لِأموالِهِنَّ؛ فَعَسی أن تُطغِیَهُنَّ، وَ لکِن تَزَوَّجوهُنَّ عَلی الدِّین» ،دعائم الاسلام، ج2، ص 195.

[2] «إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ لِجَمَالِهَا أَوْ مَالِهَا وُکِلَ إِلَى ذَلِکَ وَ إِذَا تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اللَّهُ الْجَمَالَ وَ الْمَالَ»، اصول کافی، ج5، ص 335.

[3] مطلع عشق، ص 26 و 27

۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۹ ، ۰۷:۲۵
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۴۹ ب.ظ

«ادا» در بیار!

به کسایی که میخوان تبدیل به سخنرانهای حرفه ای بشن، میگن اول تقلید کنید؛ یعنی ادای سخنرانهای حرفه ای رو در بیارین.

یه سخنرانی که دوستش دارید رو انتخاب کنید، و دقیقا تکرارش کنید؛ کم کم دیگه از فاز تقلید بیرون میاین و میتونید حرف خودتون رو بزنید و تولید علم کنید.

خیلی جاها هست که آدم باید از «ادا» در آوردن شروع کنه؛ حرف منم نیست، از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت شده:

«إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ‏ تَشَبَّهَ‏ بِقَوْمٍ‏ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُم‏» [1]:

اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری وادار کن (و همانند حلیمان عمل کن) زیرا کمتر شده است کسی خود را شبیه قومی کند و سرانجام از آنان نشود.

 

این مطلب اختصاص به «صبر» نداره، تو هر زمینه ای میشه باشه.

اگه شاگرد زرنگ نیست، ولی دوست داری شاگرد زرنگ بشی، ادای شاگرد زرنگا رو در بیار؛

اگه خوش اخلاق نیستی، اگه سخاوتمند نیستی، اگه فداکار نیستی، اگه اگه اگه ...

فقط کافیه یه مدّت اداشو در بیاری.

#حدیث_کده

___________________

[1] نهج البلاغه، حکمت: 207.

۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۹ ، ۱۵:۴۹
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۳۱ ب.ظ

قدر کدوم رو میدونی؟!

شاید پنجم ابتدایی بودم،

یکی از اقواممون به رحمت خدا رفتن.

هفتمشون بود که سر مزارشون جمع شده بودیم و منم کنار پسر مرحوم (که با هم رفیق بودیم و هستیم) بودم؛ بر گشت یه جمله ای بهم گفت که هنوز تو ذهنمه:

به یه آقا پسری که هم سن و سال خودمون بود و کمی اونطرف تر واستاده بود اشاره کرد و گفت:

«اون قدر مادر رو می دونه، من قدر پدر!».

 

خدایا به همۀ ما کمک کن که قدر همۀ نعتمتهایی که داریم رو قبل از اینکه از دستشون بدیم، بدونیم.

#خاطره_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۱۸:۳۱
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۱۴ ق.ظ

عاشق چیه این بودیم؟!

زیاد دیدم پدر و مادرهایی که از عکس های روزهای اول تولد بچشون خوششون نمیاد و حتی بعضا اصلا نگاهشون هم نمی کنن و میگن ما عاشق چیه این بودیم آخه!؟

چرا اینو میگن؟

خب چون الان خیلی بهتر از اون موقع است.

 

خدایا، به ما کمک کن طوری زندگی کنیم که وقتی به گذشته مون نگاه کردیم، از خودمون بدمون نیاد...

#دل_کده

#توییت_کده

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۹ ، ۰۶:۱۴
محمد هادی بیات
محمدهادی بیات