محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۷ ق.ظ

دانشگاهی در بستر زمان

به واقعۀ «کربلا» نیم نگاهی هم که بکنیم، متوجه عادی نبودن اوضاع می شیم.

تو کربلا از طفل شیرخواره هست، تا نوجوون و پیر مرد سالخورده. زن و بچه و خانواده. غلام و شاه و شاهزاده. سفید و سیاه.

از عثمانی مذهب هست، تا نصرانی. از «وهب» تازه مسلمون هست، تا «حبیب بن مظاهر»، فقیه سالخورده.

از مجرد و تازه داماد هست، تا عیالدار و عیالوار و...

 

انگار آقا اباعبد الله خواستند که برای نسل بشر، تا قیام قیامت یک دانشگاه سراسری برپا کنند، که هرکس با هر جنسیت و سن و سلیقه و دین و مذهب و شرایطی که داشت بیاد و از محتوای غنی دروس اونجا بهره مند بشه.

 

و دروسی که تو کربلا ارائه می شه، هیچکدوم «تئوری» نیست، همه «عملی» ان؛ یعنی اساتید (که اهل بیت و اصحاب امام باشند) به مطالبشون با تمام وجود عمل کردن و اینطوری درس رو به ما یاد دادن.

 

و جالب اینکه چون این دانشگاه در مکان خاصی نیست، بلکه در بستر زمان ساخته شده، یعنی هر سال تو همه جای دنیا برگزار میشه و همه بهش دعوتن.

 

اگه بعد محرم دیدی همون آدم سابقی، یعنی از فضای فوق العاده این دانشگاه عظیم، نتونستی درست استفاده کنی.

محرم بهترین فرصت برای تغییره.

بسم الله...

#دل_کده

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۳۱
محمد هادی بیات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
محمد هادی بیات