مهاجر سرزمین آفتاب
همسرم برای آموزش هیچ کاری تعجیلی نداشت؛ صبور بود و با حوصله. این شکیبایی در یاد دادن آداب و اعمال دین اسلام هم وجود داشت. سعی می کرد با صبوری و خونسردی و به تدریج مرا با اسلام آشنا کند.
برای من مهمتر از عقیدۀ او، خود او و اعمال و رفتار و صداقتش بود.
اصلا تمام محبّت من برای پذیرش دین اسلام او بود؛ او که هرچه زمان می گذشت به شدّت شیفته اش می شدم.
مهربانی، ادب، تواضع و احترام و اظهار عشق به همسر در او موج می زد.
من ترکیب این فضایل انسانی پسندیده را حاصل عمل به اسلام می دیدم و سپس مشتاق می شدم بیشتر و بیشتر از اسلام بشنوم و بیاموزم.
برشی از کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران؛ ص73 - 74
پ.ن: شخصیت همسر خانم یامامورا؛ جناب آقای بابایی اگر جذابیّتش بیشتر از این خانم ژاپنی نباشه کمتر نیست...
#برش_کده