محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علوم حدیث» ثبت شده است

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۰، ۰۷:۱۹ ق.ظ

تعصّب!

 یکی از آفات و موانع فهم حدیث، تعصّب راوی یا حدیث پژوه است.

 

⛔️ تعصّب یعنی انسان به چیزی یا فکری به دلیل وابستگی به آن پایبند باشد و از ایده و سخنی بی منطق، فقط به دلیل ارتباطش با آن دفاع کند، هر چند ادلّه و براهینی، دلالت بر بطلان عقیده اش داشته باشد.

 

دکتر تیجانی در این باره خطاب به اهل سنّت می گوید:
«ای اهل و عشیره من! شما را به بحث و کوشش در رسیدن به حق و رها کردن تعصّب دعوت می کنم. ما قربانیان بنی امیّه و بنی عبّاسیم. ما قربانیان تاریخ سیاهیم. قربانی جمود و تحجّر فکری هستیم که گذشتگان بر ما به ارث  گذاشته اند» [1].

 

 احادیث در مذمّت تعصّب و پیامدهای ناگوار آن فراوان است. به عنوان مثال، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است:
«مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ» [2]:
کسی که در قلبش به اندازۀ دانۀ خردلی عصبیّت باشد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلی محشور می کند!

⛔️ اگر کسی از حدیثی مطلبی فهمید، ولی با تأمّل بیشتر و شواهد و قرائن، خلاف آن برایش ثابت شد، اصرار ورزیدن وی بر فهم نخست، تعصّبی نادرست است؛ و گاه حدیث پژوه از ترس تغییر رأیش، حاضر نیست برداشتهای دیگران از روایت را مطالعه نماید و هرگاه حدیثی را با عقیدۀ خود ناسازگار ببیند، به تحریف و توجیه و تقطیع روایت روی می آورد... [3].

#حدیث_کده

________________________________________

[1] ثُمَّ اهتَدَیتُ، ص 204
[2] الکافی، ج 2، ص 380، باب العصبیّة
[3] آسیب شناسی فهم حدیث، ص 645 - 651

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۱۹
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۲ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ق.ظ

زن قهرمان نیست؟!

پس از ورود اسلام به ایران، بسیاری از واژگان زبان عربی در زبان فارسی متداول گشت. لکن این واژگان در زبان فارسی گاه با کمی سعه و ضیق معنایی و گاه با همان ساختار ولی متفاوت از معنای عربی به کار می روند.


چه بسا حدیث پژوهِ فارسی زبان بر اثر انس و عادتی که با کاربرد این واژگان در فارسی دارد، بار معنایی فارسیِ واژه به ذهن او متبادر شود. روشن است بی توجّهی حدیث پژوه به این تفاوت معنایی، او را به اشتباه اندازد.

 

برای نمونه، امام علی (علیه السّلام) در نهج البلاغه می فرماید: «إنَّ المَرأةَ رَیحانَةٌ و لَیسَت بِقَهرَمانَة». باید توجّه داشت که «قهرمان» در عربی به معنای پهلوان در زبان فارسی نیست، بلکه به معنای پیشکار و متصدّی کارهاست.

 

نیز معنای حدیث «الحَسودُ لا یَسودُ» چنین است: حسود، بزرگی و برتری نمی یابد؛ نه اینکه حسود هرگز نیاسود!!

#شبهه_کده

#حدیث_کده

#خانواده_کده

_______________________________

ر.ک: آسیب شناسی فهم حدیث، ص 686

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۳۹
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۳۶ ب.ظ

خداحافظ، نهج البلاغۀ عزیز!

به گمونم پنجم ابتدایی بودم.

تو مسجد، کنار قفسۀ کتابها نشسته بودم و برای خودم قرآن میخوندم...

 

در همین حالت بودم که یک دفعه وجدانم از خواب غفلت بیدار شد و اومد سراغم و بهم گفت:

«محمد هادی! جنابعالی الان 10، 11 سال از خدا عُمر گرفتی، بعد تا حالا حتّی یکبار هم «نهج البلاغه» امیرالمؤمنین(علیه السّلام) رو باز نکردی؟!! آخه به تو هم میشه گفت بچه شیعه؟! تو نخونی کی بخونه؟! اومدیم و فردا پس فردا افتادی مُردی؛ میخوای نخونده بمیری؟!...»

و خلاصه اینقدر گفت و گفت و گفت، تا اینکه فی المجلس تصمیم گرفتم از قفسۀ کنارم، یه نهج البلاغه بردارم و تا تنور داغه، نون رو بچسبونم و شروع کنم به خوندن...

طبیعتا مثل هر کتاب دیگه ای که آدم از اوّلش شروع میکنه، منم از اوّل کتاب (یعنی خطبۀ 1) شروع کردم به خوندن. (فکر کنم اون موقع نمیدونستم که نهج البلاغه از سه بخشِ خطبه ها، نامه ها، و کلمات قصار ـ یا همون حکمت ها ـ تشکیل شده).

 

البته چون معنای عبارتهای عربی رو نمی فهمیدم، گفتم از ترجمه اش شروع میکنم.

امّا چشمتون روز بد نبینه،

هرچی میخوندم، بیشتر نمی فهمیدم!!

همون ترجمه رو میگما!!

هِی چند خط که میخوندم، ورق میزدم ببینم کی این خطبه تموم میشه؟! میدیدم نه بابا! حالا حالا ها ادامه داره و مدام بر نفهمی اینجانب داره افزوده میشه.

 

دیدم اینجوری که نمیشه، من که نمی فهمم آقا چی می فرماین!

حتّی وجدانمم که تا چند لحظه پیش همش داشت بهم بد و بیراه میگفت، یه گوشه کِز کرده بود و سَرِش رو انداخته بود پایین و هیچی نمیگفت که انگار مگه من گفتم بخونی؟!!

البته منم به روش نیاوردم و چیزی نگفتم، فقط نهج البلاغه رو بستم (و احتمالا بوسیدم) و گذاشتم تو قفسه، به امید روزی که عقلم برسه و بتونم بخونم.

ولی اگه هیچی نداشت، لا اقل دیگه عذاب وجدان نداشتم و اتفاقا وجدانم بهم حق میداد که چرا تا حالا نهج البلاغه نخوندم.

...

بعدها که دو سه سالی از عمر طلبگیم گذشت، دوباره وجدانم اومد سراغم و گفت: «حالا که دیگه عربی بلدی! عقلتم که لابد باید زیاد تر شده باشه! نه؟ نمیخوای شروع کنی؟!...»

دیدم راست میگه طفلکی.

 

این دفعه، عزمم رو جزم کردم که هرطور شده بخونمش.

اوّل یه مدّتی دنبال نهج البلاغۀ مورد علاقه ام گشتم: ترجمۀ فیض الاسلام، چاپ قدیم، یک جلدی، با خطّ طاهر خوشنویس!

چاپ جدیدش (6 جلدی، با خطّ کامپیوتری) به راحتی پیدا میشد، امّا اونی که من میخواستم، نه.

آخر سر، به لطف خدا از یه کتابفروشیی که اصلا فکرشم نمیکردم، پیداش کردم.

البته دست دوّم بود، ولی صاحب قبلی انصافا نو نگهش داشته بود!!

همونم غنیمت بود، خریدمش و اوّل با سلیفون (مثل بقیه کتابام که جلد گالینگور دارن) محکم جلدش کردم و شروع کردم به خوندن...

باز هم از خطبۀ اوّل،

 

و با کمال تعجّب...

باز هم احساس میکردم که نمی فهمم!!!

ولی این دفعه هرطور که بود، از سدّ خطبۀ اوّل گذشتم، و وارد خطبۀ دوّم، سوّم، چهارم و... شدم و دیدم نه! انگار همۀ خطبه ها مثل اوّلی نیستن!!

انگار فقط اوّلی رو آقا برای از ما بهترون گفته ان! بقیه برای عوّام الناسی مثل من هم قابل فهمه!

این شد که مطالعه کتاب شریف نهج البلاغه، به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد...

...

بعد ها از یکی از اساتید بزرگوار نکات خیلی خوبی راجع به روش مطالعه نهج البلاغه شنیدم.

امّا یکی از جالب ترین نکاتی که ایشون فرمودن، و من اون رو قبلا با گوشت و پوست و حتّی مغز استخونم درک کرده بودم، این بود که:

 

«نهج البلاغه رو از خطبۀ اوّلش شروع نکنید!! چون یکی از عمیقترین خطبه های اعتقادی نهج البلاغه، همین خطبۀ اوّله! تا جاییکه بعضی از علمای اسلام، چند جلد کتاب عمیقِ علمی نوشتن، فقط برای فهم همین خطبه!! بنابراین ممکنه هنوز شروع نکرده، پشیمون بشید و فکر کنید که کلّ نهج البلاغه همینطوریه و چون نمیفهمید، بذاریدش کنار.

بطور کلّی، اگه فهم خطبه های توحیدی نهج البلاغه براتون سنگینه، هیچ اصراری نیست که اونها رو بخونید، رد شید برید خطبۀ بعدی!

و البته اگه از قسمت سوّم نهج البلاغه (حکمتها)، که ساده تر هست، شروع کنید، خیلی بهتره»

 

نهج البلاغه انصافا کتاب شیرینیه و خوندنش بسیار لذّت بخشه؛

امّا اگه تا حالا خوندنش رو شروع نکردین، بهتون پیشنهاد میکنم که اول از همه یه ترجمۀ رَوون و خوب انتخاب کنید؛ بعدشم یا از حکمتها شروع کنید، و یا اگر هم میخواین از اول کتاب بخونید، اصراری به خوندن خطبه های توحیدی (مخصوصا خطبه اول) نداشته باشید.

#خاطره_کده

#پیشنهاد_کده

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۶
محمد هادی بیات
محمد هادی بیات