مبارزه با نفس کوچیک
🔸 میخوای بعد از زیارت بریم یه جا شام بخوریم؟
🔹 امممم؛ نه، لازم نیست!
... داشتم به یه گزینه دیگه فکر می کردم که یه آقایی گفت:
🔻«آقا ببخشید!»
برگشتم سمتش.
(یه لحظه فکر کردم شاید زائری هســـت که میخواد آدرس بپرسه. یا شایدم نیازمنده و کمک میخواد)
امّا...
دوتا کاغذ از جیبش در آورد و بهـــم داد و در حالیـکه به رواق حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره میکرد گفت:
یه مجلس مختصر روضه است و بعدشم شام مهمان حضرتید.
چی از این بهتر؟☺️
ازش تشکر کردیم و رفتیم به امام رضا (علیه السلام) هم عرض ادب کردیم و رفتیم رواق...
شب هفت صفر.
به روایتی شهادت امام حسن
مجتبی (علیه السلام).
روضه سمت خیلی جاها رفت...
و خدا رو شکر مجلس خوبی شد.
بعدشم مهمان سفرۀ امام مجتبی و حضرت رضا (علیهما السلام) شدیم و یه شب به یادموندنی رقم خورد...😊
🤕نزدیک بود به خاطر سردرد مختصری که داشتم، حـــــرم نریم و اگه نمی رفتیم بدون اینکه بفهمیم، یه چیز خـــــــــوب رو از دست داده بودیم ❌
به این فکر می کردم که گاهی وقتا کافیه یه مبارزه با نفــــــــس کوچیک انجام بدیم، تا به یه ســـری چیزا که دوستشون داریم برسیم 🌱
گاهی لازمه به خودمون بگیم:
🔻ساکت باش و انجامش بده!
من سردردم یادم رفت؛ اما امشب برام خاطره انگیز شد.
اون چیزی که اسمـــش رو گذاشتیم «مـبارزه»، سختیش یادمون میره و شیرینیِ چیزی که بهش رسیدیم زیر
زبونمون می مونه!
تازه سختی همون مبارزه هم برامون لذّت بخش خواهد شد...
#خاطره_کده