محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

۱۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهترین مطالب» ثبت شده است

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۲۹ ب.ظ

ثوابِ نداشته اش رو هم میده!

شیخ صدوق به سند خود از صفوان آورده است که امام صادق(علیه­ السّلام) فرمود: «هرکسی که سخنی مبنی بر ثواب داشتن عملی به او برسد، حتی اگر رسول خدا آن­را بیان نکرده باشد، [ولی او به امید ثوابش آن عمل را انجام دهد]، خداوند همان اجر را برایش در نظر می­گیرد» [1].

 

و نیز از همان حضرت نقل شده است: «هر کس ثواب عمل خیری را بشنود و آن را بجا آورد، آن پاداش برای او خواهد بود، هرچند به آن صورت که به او رسیده نباشد» [2].

 

این از تفضل و کرم بی­ حدّ و حصر خداوند متعال است که انسان عملی را که نه در کتاب الهی نازل شده و نه رسول او بدان دستور داده است بجا آورده و خداوند پاداش آن را به او بدهد.

خدا بسیار کریم تر از آن است که انسان عملی را به خاطر روایتی غیرصحیح که به او رسیده و به امید نیل به ثواب آن انجامش داده را نادیده گرفته و ثواب نداشته ­اش را به او ندهد!

 

امثال این سخنان نزد بزرگان نیز مشهور است، پس با یقین به نیل به پاداش عمل، فرصت را غنیمت شمار و از غافلۀ عاملین در این اوقات شریفه خود را عقب مینداز.

#پرونده_ویژه

#ماه_رمضان

_______________________

[1] «مَنْ بَلَغَهُ شَیْ‏ءٌ مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْ خَیْرٍ فَعَمِلَهُ کَانَ‏ لَهُ‏ أَجْرُ ذَلِکَ‏ وَ إِنْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ لَمْ یَقُلْهُ» ابن بابویه(381 ق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 132.

[2] «مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابَ أُوتِیَهُ [یؤتاه‏] وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَهُ» اقبال الاعمال، ترجمه روحی، ج2، ص718؛ المراقبات، ترجمه مولوی نیا، ص135.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۲۹
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۵۶ ق.ظ

توبه ای اینگونه

ما وقتی می­خواهیم به دیدن کسی برویم، با همان سر و وضعی که در منزل داریم که نمی­رویم! استحمامی می­ کنیم، لباسی عوض می­ کنیم، عطری می­زنیم، فکر می­ کنیم که چه بگوییم و چگونه بگوییم و...

ورود به ایّامی که مورد عنایت و لطف خاصّ پروردگار است (همچون ماه مبارک رمضان)، آداب وشرایط خودش را دارد.

 

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو این دِیرِ خراب، آلوده


پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد، آبِ تراب آلود

 

پس لازم است انسان با آمادگی کامل وارد این اوقات شریف شده و در مدّت اقامت نیز آداب را رعایت کند.

 

یکی از توصیه هایی که ائمۀ اطهار(علیهم­ السّلام) و علمای اسلام به این منظور بیان فرموده­ اند «توبه» است.

 

امام سجاد(علیه ­السّلام) در یکی از دعاهای ماه رمضان، چنین با خداوند متعال مناجات می­ کند:

«أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبادِکَ باباً إِلَى عَفْوِکَ، وَ سَمَّیْتَهُ‏ التَّوْبَةَ،...فَقُلْتَ‏ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً...، فَما عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذلِکَ الْبابِ یا سَیِّدِی بَعْدَ فَتْحِهِ، وَ إِقامَةِ الدَّلِیلِ عَلَیْه‏؟...» [1]:

خدایا! تو کسی هستی که برای بندگانت دری به سمت بخشش خود گشودی و آنرا «توبه» نامیدی، پس گفتی: بسوی خداوند توبه کنید، توبه ­ای خالصانه...، پس ای مولای من! دیگر چه عذر و بهانه­ ای است برای کسی­که از ورود به این باب غفلت کند، بعد از آنکه تو آنرا گشودی و به سویش راهنمایی کردی؟...

 

پس سزاوار است که پیش از ورود و یا در ابتدای ورود به این اوقات فرخنده، برای اینکه شروعی بهتر داشته باشیم، ابتدا خود را در چشمه سار توبه شستشو دهیم تا با ظاهر و باطنی پاک و با صفا وارد ضیافت الهی شویم.

به این منظور، غسل و نماز توبه نیز سفارش شده است:

سید بن طاووس روایت کرده است: «رسول خدا(صلّی ­الله­ علیه­ و آله) در یکشنبۀ ماه ذی القعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم! کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟

عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.

فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و 4 رکعت نماز(در هر رکعت: حمد + 3 مرتبه توحید + فلق + ناس) بخوانید، سپس 70 مرتبه استغفار کنید و آنرا به «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» ختم کنید.

آنگاه دست ها را بالا آورید و بگویید:

«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ، اغْفِرْ لِی‏ ذُنُوبِی‏ وَ ذُنُوبَ‏ جَمِیعِ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إلَّا انْت».

سپس فرمود: هر بنده­ ای از امّت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می شود: «ای بندۀ خدا! عمل خود را از سرگیر، زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناهت آمرزیده شد» و...

عرض کردیم: ای رسول خدا! اگر بنده­ ای این عمل را در غیر این ماه (ذی القعده) انجام دهد چه اثری خواهد داشت؟

فرمود: «همانند آنچه توصیف کردم برای او خواهد بود...» [2].

 

و نیز خواندن «مناجات التائبین» امام زین العابدین(علیه­ السّلام) ـ اوّلین مناجات از مجموعۀ مناجات های پانزده گانۀ ایشان که در مفاتیح الجنان هم آمده (لینک) ـ بسیار پسندیده و تأثیر گذار است.

#پرونده_ویژه

#ماه_رمضان

___________________

[1] دعای 45 صحیفه سجادیه.

[2] اقبال الاعمال، ج2، ص20.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۵۶
محمد هادی بیات
جمعه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۶:۲۷ ق.ظ

دو جور!

دو جور میشه این سوال رو پرسید:

جور اول: «چقدر هست؟»

جور دوّم: «چقدر می تونه باشه؟»

و چقدر فرق بین این دو هست!

 

«در طول روز چقدر به امام زمانت فکر می کنی؟» ، «در طول روز چقدر می تونی به امام زمانت فکر کنی؟»

«چقدر برای خانواده ات وقت میذاری؟» ، «چقدر می تونی برای خانواده ات وقت بذاری؟»

«روزانه چقدر مطالعه می کنی؟» ، «روزانه چقدر می تونی مطالعه کنی؟»

و و و

 

گاهی لازمه در امور مختلف این سوال ها رو از خودمون بپرسیم،

واقعا اونقدری که در توانمون هست، برای امور مختلف وقت میذاریم،

یا داریم از سر و تهشون می زنیم؟

#دل_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۲۷
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۰، ۰۶:۳۹ ق.ظ

از قتلگاه تا پرورشگاه!

یه زمانی، خانواده اصلی ترین جایی بود که بچه توش تربیت می شد...

بعدا که مدرسه به وجود اومد، بخش زیادی از مسائل تربیتی، به عهده اون گذاشته شد...

در دورۀ فعلی که عصر فنّاوری اطلاعاته، شاید بشه گفت رسانه بیشترین نقش رو در تربیت فرزند داره، تا جاییکه خیلی از پدرها و مادرها، چون حال و حوصله سر و کله زدن و وقت گذاشتن برای بچه رو ندران، از همون سنین پایین، اون رو با رسانه سرگرم می کنند!

از تماشای بی رویه تلوزیون گرفته تا بازیهای کامپیوتری و موبایلی تا سرگردانی در اینترنت و شبکه های اجتماعی و...

 

تا پیش از کرونا، همراه داشتن موبایل در مدارس ممنوع بود، اما حالا همه چیز به همین موبایل بستگی داره، چون همون مدارس تمام برنامه های خودشون رو بالإجبار در فضای مجازی برگزار می کنند و والدینی که به نحوی کودک و نوجوان خودشون رو تا اون موقع تونسته بودن مدیریت و هدایت کنن، ناگهان مجبور به رها کردنش در فضای مجازی شدن!

و دولتی که تا کنون ثابت کرده منافع ملّی و رشد فرزندان ایران اصلا براش مهم نیست ـ بلکه حتی قصد ضربه زدن هم داره ـ به نفعشه که کرونا ادامه پیدا بکنه (هم برای توجیه عملکرد به شدّت ضعیف خودش در پایان دولت به بهانه درگیر بودن کشور با کرونا، هم برای منحرف کردن افکار عمومی از بسیاری از مطالبات به حقّ خود، هم به خاطر محروم کردن مردم از شرکت در اجتماعات سازنده و روشنگرانه ای مثل نماز جمعه، هیئات، مساجد و...) طبیعیه که دلش برای نظام آموزشی کشور نمی سوزه و با اینکه می تونه با رعایت پروتکلهای بهداشتی و یا دو شیفته کردن مدارس و...، اقدام به بازگشایی اونها بکنه، ترجیح میده که بچه های مردم در فضای مجازی سرگردان باقی بمونن! فضایی که حقیقتا به قتلگاه کودک و نوجوان بدل شده است!!!

 

برگردیم به ابتدای بحث.

اینکه مدرسه شریک خانواده در تربیت فرزند شد، یه زمانی واقعا تهدید بود (مثل دوران طاغوت علی الخصوص پهلوی اوّل)، اما بعدها به فرصتی بسیار خوب تبدیل شد (همچون مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی، مدارس قرآنی و مذهبی و و و)

حالا رسانه هم شریک خانواده در تربیت فرزند شده، و تا الان تقریبا میشه گفت جنبه تهدیدش بیش از فرصتش بوده.

این ما هستیم که با تولید محتوا (در هر قالبی) باید رسانه رو تقویت کنیم و اون رو از قتلگاه به پرورشگاه بدل کنیم و هم اینکه به فرزندان خودمون آگاهی های لازم در مواجهه با خطرات این فضا رو بدیم و طبیعتا قبلش باید خودمون سواد رسانه ای لازم در این زمینه رو داشته باشیم...

#سواد_رسانه

#خانواده_کده

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۶:۳۹
محمد هادی بیات
شنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۳ ب.ظ

تجزیه و ترکیب + آموزش تصویری

«تجزیه و ترکیب»، یعنی پیاده کردن داشته های صرفی و نحوی در عبارات عربی و تحلیل آنها است.

«تجزیه» ناظر به مباحث علم «صرف» و «ترکیب» ناظر به «نحو» است. در تجزیه نگاه ما فقط به کلمه است اما در ترکیب به رابطۀ کلمات با یکدیگر توجه می­ شود.

در بیانات علما و بزرگان اسلام، تصریحات بسیاری بر اهمیت تجزیه و ترکیب و استمرار در آن وجود دارد.

📌 مرحوم آیت الله مصباح یزدی می­ فرماید:

«ما در حوزه، چند سال ادبیات عربی می­خوانیم ولی متأسفانه آن هدفی که به خصوص از صرف و نحو منظور هست، خیلی از طلبه ها را به قدر کافی تأمین نمی کند. اگر از اوّل توجه داشته باشند و اساتید هم بیشتر بر آن تأکید کنند که در تجزیه و ترکیب، تمرین زیادتری را داشته و فقط به خواندن متن اکتفاء نکنند، در این­صورت خیلی زودتر به هدف می­ رسند و به تکرار بسیاری از کتاب­ها و درس­های دیگر نیازی نخواهد بود[1]».

📌 مرحوم استاد صفائی حائری می­ نویسند:

«صرف و همچنین نحو زود به دست می­ آید اما زود هم فراموش می ­شود، مگر آن که نه با حفظ بلکه با تجزیه و ترکیب آن را در ذهن جای بدهیم. لا اقل تا چند سال باید روزی نیم ساعت یا چند خط تجزیه و ترکیب کرد[2]».

اگر دانش پژوه به تجزیه و ترکیب نپردازد، و به صِرف خواندن کتب درسی و حفظ مطالب اکتفا کند، هیچگاه در عبارت خوانی به توفیق نخواهد رسید؛ همچون کسی که با خواندن کتاب، رانندگی را فرا گرفته اما هیچگاه پشت فرمان ننشسته است! آیا چنین کسی در موقع لزوم توانایی رانندگی خواهد داشت؟!

رابطۀ حفظ و فهم مطالب با تجزیه و ترکیب رابطه­ ای دو سویه است، یعنی: از یک سو برای تجزیه و ترکیب لازم است مطالب صرفی و نحوی را از قبل آموخته و به خاطر سپرده باشیم و از طرف دیگر هرچه بیشتر به تجزیه و ترکیب بپردازیم، مطالب علمی بیشتر در ذهن باقی مانده و تثبیت می ­شوند.

در ادامه، 75 کلیپ آموزشی و تمرینی تجزیه و ترکیب از آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السّلام) ارائه می شود:

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۰۳
محمد هادی بیات
شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ب.ظ

آخیش؛ همه اش خواب بود! یا...؟!

تا حالا برات پیش اومده که یه خواب بد و وحشتناک ببینی، بعد یکدفعه از خواب بپّری و همینکه متوجّه شدی همش خواب بوده، خیالت راحت بشه و یه نفس راحتی بکشی و خدا رو شکر کنی که اون اتفاقات بد همش خواب بوده و حقیقت نداشته؟!

 

یا تا حالا شده که یه خواب خوب و باحال و فول اچ دی ببینی و در حالی که داری حسابی کیف میکنی، یک دفعه از خواب بیدار بشی و بفهمی خواب بوده و ناراحت بشی که چرا تو لحظات حساس و جاهای خوبش از خواب بیدار شدی و دلت بخواد دوباره بخوابی و ادامۀ خوابت رو ببینی؟!

 

از امیرمؤمنان(علیه السّلام) روایت شده: «النّاسُ نیامٌ»: همۀ مردم خوابن! «إذا ماتوا إنتَبَهوا»: وقتی که بمیرن، بیدار میشن! [1].

 

من جزو کدوم دسته ام؟

وقتی از این خواب بیدار بشم، دوست دارم که برگردم و به خوابم ادامه بدم، یا اینکه میگم آخیش، بالاخره از این خواب بیدار شدم؟!

#حدیث_کده

_______________________

[1] مرآة العقول، ج8، ص293.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۰۹
محمد هادی بیات
جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۵ ب.ظ

ماه عسلِ نرفته!

یکی از رفقا، خاطره خیلی جالبی از ماه عسلش تعریف کرد که حیفم اومد ننویسمش:

 

«یکی دو ماه از عقدمون گذشته بود که با خانمم تصمیم گرفتیم بریم ماه عسل.

بلیط هواپیما رو تهیه کردم و چمدونا رو بستیم و منتظر روز پرواز شدیم.

...

روز حرکت فرا رسید.

علی القاعده باید یک ساعت، یا لا اقل نیم ساعت قبل از پرواز تو فرودگاه می بودیم.

یک ساعت به پرواز مونده بود که ما هنوز تو خونه بودیم و من منتظر حاضر شدن خانمم!

یک ربعِ پُر از استرسِ دیگه هم گذشت و شد چهل و پنج دقیقه به پرواز و من همچنان منتظر!!

تَهِ دلم می گفتم: «از پرواز جا می مونیم»، اما هنوز یه کورسویِ امیدی هم بود که می گفت: «نه! ان شاء الله می رسیم».

بالاخره خانمم آماده شد و حرکت کردیم به سمت فرودگاه...

چند دقیقه ای از حرکتمون نگذشته بود که خانمم یه دفعه گفت: «آخ! گوشیمو جا گذاشتم!»

گفتم: «ولش کن! نمی رسیم. جا می مونیم!»

که گفت نمیشه و لازمش دارم [ و البته واقعا لازم داشت].

به راننده تاکسی گفتم برگرده و اینجا بود که اون کورسوی امید رو هم از دست دادم و مطمئن شدم که جا می مونیم.

گوشی رو برداشتیم و دوباره حرکت کردیم،

امّا وقتی رسیدیم به فرودگاه، کار از کار گذشته بود و هواپیما آمادۀ پرواز و دیگه کسی بلیط ما رو چک نمی کرد...

...

گرچه از قبلش مطمئن بودم که جا می مونیم، اما اصلا دلم نمی خواست باور کنم که واقعا جا موندیم.

تا حالا تو دوران مجرّدی پیش نیومده بود که جا بمونم، اما این بار، به خاطر خانمم، اونم برای سفر ماه عسل، جا موندیم.

...

طبیعتا خیلی ناراحت بودم. هم به خاطر جا موندن، هم به خاطر هدر رفتن پول، هم به خاطر دیر آماده شدن خانمم، هم به خاطر اینکه دست از پا درازتر الان باید برگردیم و و و

شاید وقتش بود که اولین دعوای زندگی مشترکمون رو راه بندازم و لااقل یه کم توبیخش کنم که چرا اینقدر دیر کردی تا اینطوری بشه و...

اما با خودم گفتم: الان خانمم کاملا میدونه که مقصّره و خب اونم از اینکه جا موندیم ناراحته، حالا هی من بهش بگم چرا دیر آماده شدی؟! چرا دقّت نکردی؟! چرا گوشیتو از اوّل بر نداشتی؟! چرا؟ چرا؟ چرا؟ هیچ دردی رو که دوا نمی کنه بماند، بلکه به دردمون اضافه هم می کنه و کدورتی پیش میاد...

این شد که تصمیم گرفتم تو مسیر برگشت این مطلب رو اصلا به روی خانمم نیارم که هیچ، تازه بهش اطمینان خاطر هم بدم که اصلا ناراحت نیستم و هیچ اشکالی نداره و بالاخره پیش میاد و اصلا شاید صلاح نبوده بریم و ان شاء الله تو یه فرصت بهتر می ریم و...

ما میخواستیم بریم ماه عسل که خوش بگذرونیم، حالا نشده بریم؛ دلیلی نداره که الان بد بگذرونیم و ناراحت باشیم. ناراحتی چه دردی رو دوا می کنه؟!

...

همینقدر بگم که این برخورد من، چنان باعث جلب محبّت همسرم شد که وقتی فکرشو میکنم، می بینم قطعا اون سفر نمی تونست اینقدر محبّت من رو تو دل خانمم بیشتر بکنه!

و خلاصه اینکه ماه عسلِ نرفته ی ما، خیلی بیشتر برامون فائده داشت...»

#خاطره_کده

#خانواده_کده

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۰۵
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۱۵ ب.ظ

روزه رو بشکن، هفتاد برابر ثواب ببر!!

در روایات معتبره آمده است: هرکس قصد روزۀ مستحبّی کند و مهمان برادر مومنی باشد و میزبان طعامی برای او حاضر سازد و از او بخواهد که افطار کند، ثواب افطار کردن هفتاد برابر بیشتر از ثواب روزه داشتن است و البته این مربوط به کسی است که اظهار روزه داری کرده است، اما اگر روزۀ خود را اظهار نکند، ثوابش بیشتر و برابر با روزۀ یک سال است. [1]

سید بن طاووس نیز می­ نویسد:

«اگر دیدی افطار و خودداری از ادامۀ روزۀ مستحبّی فضیلت بیشتری دارد، از پیروی از ارادۀ خداوندِ آگاه به غیب شرم مکن و بر اساس خواست خدا افطار کن، و به خرده­ گیری و ایراد بندگان او توجّه مکن. مثلا اگر روزۀ مستحبّی گرفته بودی و برادر دینی ­ات تو را به خوردن غذایی دعوت کرد، دعوت خدا را اجابت کن... [یا] اگر دیدی روزۀ مستحبّی تو را از انجام برخی امور واجب یا مستحبّ مهم تر از روزه با­ز­می­دارد، به ترک روزه اقدام کن و حکمی را که خداوند بزرگ شمرده است بزرگ بدان و آنچه را که او کوچک شمرده است، کوچک بشمار، و مگو کسانی که از روزۀ من اطلاع دارند، از عذر من در اقدام به ترک روزه اطلاع ندارند! که اگر چنین کنی روزۀ تو روزۀ ریائی و عبادت غیر خدا بوده و از گناهان کبیره است.» [2]

همه اینها، برای احترام گذاشتن به مؤمن و زشتی رد کردن دست اوست، که می گوید اگر روزۀ مستحبی داشتی، بخاطر تعارف دیگری آن را بشکن، نگو روزه دارم! بخور! ثواب این خوردن، از آن روزه به مراتب بیشتر است.

اسلام این است.

#پرونده_ویژه

#ماه_رجب

____________________

[1] زاد المعاد، ص15.

[2] اقبال الاعمال، ترجمه روحی، ص746.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۱۵
محمد هادی بیات
شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ق.ظ

چوپانِ دروغگو! چوپانِ عصبانی! چوپانِ...

وقتی فریاد «آی گرگ! گرگ! کمک! کمک!» به گوش اهالی روستا می رسه، طبیعی ترین واکنش اینه که چماق به دست به یاری گلۀ گرگ زده و چوپان فلک زده می شتابن.

 

امّا چی شد که مردم روستا دیگه داد و فریادهای چوپان رو باور نکردن و با اینکه این دفعه واقعا گرگ به گله زده بود، کسی برای کمک بهش نرفت؟! چی شد که دیگه کسی اون واکنش طبیعی رو از خودش نشون نداد؟

...

...

اگه منِ پدر یا مادر، برای هر چیز بی خود و کم اهمیتی، ناراحت بشم و عصبانیت به خرج بدم؛ اون جایی که واقعا باید از دست بچّم عصبانی بشم و این حرکت نتیجه بده، بچه هیچ ترتیب اثری به این عصبانیت نمیده و اصلا تفاوتش با بقیه موارد رو درک نمیکنه!!

یا اگه بچه رو مدام از چیزی بترسونم، اون جایی که واقعا باید بترسه، دیگه نمی ترسه...

یا اگه مدام بهش محل ندم و به اندک بهانه ای باهاش قهر کنم، ...

 

عصبانیت، ترس، قهر، و و و؛

چیزهایی هستند که شاید یه روزی واقعا لازم بشن!

پس اگر میخوایم که اون روز واقعا به دردمون بخورن، بی خود و بی جهت مدام ازشون استفاده نکنیم.

#خانواده_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۱۰
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۳۶ ب.ظ

خداحافظ، نهج البلاغۀ عزیز!

به گمونم پنجم ابتدایی بودم.

تو مسجد، کنار قفسۀ کتابها نشسته بودم و برای خودم قرآن میخوندم...

 

در همین حالت بودم که یک دفعه وجدانم از خواب غفلت بیدار شد و اومد سراغم و بهم گفت:

«محمد هادی! جنابعالی الان 10، 11 سال از خدا عُمر گرفتی، بعد تا حالا حتّی یکبار هم «نهج البلاغه» امیرالمؤمنین(علیه السّلام) رو باز نکردی؟!! آخه به تو هم میشه گفت بچه شیعه؟! تو نخونی کی بخونه؟! اومدیم و فردا پس فردا افتادی مُردی؛ میخوای نخونده بمیری؟!...»

و خلاصه اینقدر گفت و گفت و گفت، تا اینکه فی المجلس تصمیم گرفتم از قفسۀ کنارم، یه نهج البلاغه بردارم و تا تنور داغه، نون رو بچسبونم و شروع کنم به خوندن...

طبیعتا مثل هر کتاب دیگه ای که آدم از اوّلش شروع میکنه، منم از اوّل کتاب (یعنی خطبۀ 1) شروع کردم به خوندن. (فکر کنم اون موقع نمیدونستم که نهج البلاغه از سه بخشِ خطبه ها، نامه ها، و کلمات قصار ـ یا همون حکمت ها ـ تشکیل شده).

 

البته چون معنای عبارتهای عربی رو نمی فهمیدم، گفتم از ترجمه اش شروع میکنم.

امّا چشمتون روز بد نبینه،

هرچی میخوندم، بیشتر نمی فهمیدم!!

همون ترجمه رو میگما!!

هِی چند خط که میخوندم، ورق میزدم ببینم کی این خطبه تموم میشه؟! میدیدم نه بابا! حالا حالا ها ادامه داره و مدام بر نفهمی اینجانب داره افزوده میشه.

 

دیدم اینجوری که نمیشه، من که نمی فهمم آقا چی می فرماین!

حتّی وجدانمم که تا چند لحظه پیش همش داشت بهم بد و بیراه میگفت، یه گوشه کِز کرده بود و سَرِش رو انداخته بود پایین و هیچی نمیگفت که انگار مگه من گفتم بخونی؟!!

البته منم به روش نیاوردم و چیزی نگفتم، فقط نهج البلاغه رو بستم (و احتمالا بوسیدم) و گذاشتم تو قفسه، به امید روزی که عقلم برسه و بتونم بخونم.

ولی اگه هیچی نداشت، لا اقل دیگه عذاب وجدان نداشتم و اتفاقا وجدانم بهم حق میداد که چرا تا حالا نهج البلاغه نخوندم.

...

بعدها که دو سه سالی از عمر طلبگیم گذشت، دوباره وجدانم اومد سراغم و گفت: «حالا که دیگه عربی بلدی! عقلتم که لابد باید زیاد تر شده باشه! نه؟ نمیخوای شروع کنی؟!...»

دیدم راست میگه طفلکی.

 

این دفعه، عزمم رو جزم کردم که هرطور شده بخونمش.

اوّل یه مدّتی دنبال نهج البلاغۀ مورد علاقه ام گشتم: ترجمۀ فیض الاسلام، چاپ قدیم، یک جلدی، با خطّ طاهر خوشنویس!

چاپ جدیدش (6 جلدی، با خطّ کامپیوتری) به راحتی پیدا میشد، امّا اونی که من میخواستم، نه.

آخر سر، به لطف خدا از یه کتابفروشیی که اصلا فکرشم نمیکردم، پیداش کردم.

البته دست دوّم بود، ولی صاحب قبلی انصافا نو نگهش داشته بود!!

همونم غنیمت بود، خریدمش و اوّل با سلیفون (مثل بقیه کتابام که جلد گالینگور دارن) محکم جلدش کردم و شروع کردم به خوندن...

باز هم از خطبۀ اوّل،

 

و با کمال تعجّب...

باز هم احساس میکردم که نمی فهمم!!!

ولی این دفعه هرطور که بود، از سدّ خطبۀ اوّل گذشتم، و وارد خطبۀ دوّم، سوّم، چهارم و... شدم و دیدم نه! انگار همۀ خطبه ها مثل اوّلی نیستن!!

انگار فقط اوّلی رو آقا برای از ما بهترون گفته ان! بقیه برای عوّام الناسی مثل من هم قابل فهمه!

این شد که مطالعه کتاب شریف نهج البلاغه، به خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد...

...

بعد ها از یکی از اساتید بزرگوار نکات خیلی خوبی راجع به روش مطالعه نهج البلاغه شنیدم.

امّا یکی از جالب ترین نکاتی که ایشون فرمودن، و من اون رو قبلا با گوشت و پوست و حتّی مغز استخونم درک کرده بودم، این بود که:

 

«نهج البلاغه رو از خطبۀ اوّلش شروع نکنید!! چون یکی از عمیقترین خطبه های اعتقادی نهج البلاغه، همین خطبۀ اوّله! تا جاییکه بعضی از علمای اسلام، چند جلد کتاب عمیقِ علمی نوشتن، فقط برای فهم همین خطبه!! بنابراین ممکنه هنوز شروع نکرده، پشیمون بشید و فکر کنید که کلّ نهج البلاغه همینطوریه و چون نمیفهمید، بذاریدش کنار.

بطور کلّی، اگه فهم خطبه های توحیدی نهج البلاغه براتون سنگینه، هیچ اصراری نیست که اونها رو بخونید، رد شید برید خطبۀ بعدی!

و البته اگه از قسمت سوّم نهج البلاغه (حکمتها)، که ساده تر هست، شروع کنید، خیلی بهتره»

 

نهج البلاغه انصافا کتاب شیرینیه و خوندنش بسیار لذّت بخشه؛

امّا اگه تا حالا خوندنش رو شروع نکردین، بهتون پیشنهاد میکنم که اول از همه یه ترجمۀ رَوون و خوب انتخاب کنید؛ بعدشم یا از حکمتها شروع کنید، و یا اگر هم میخواین از اول کتاب بخونید، اصراری به خوندن خطبه های توحیدی (مخصوصا خطبه اول) نداشته باشید.

#خاطره_کده

#پیشنهاد_کده

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۶
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۵۵ ق.ظ

فقط محبّت! همین.

«محبت دستوری و فرمایشی و سفارشی نیست. دست شماست. شما می­توانید محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زیاد کنید، چطوری؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبت ورزیدن به او، با وفاداری...، محبّت محتاج تلاش و ابتکار است...

 

بجای اینکه از طرف مقابلتان توقع کنید که او مرتب به شما محبّت کند، از دل خودتان بخواهید که تراوش محبت او روز به روز بیشتر شود. محبّت به طور طبیعی، محبّت می ­آفریند.

زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند، همین!

 

کارهایی که محبّت را کم می­کند، انجام ندهید. مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله مند و بیزار می­کند، از شما سر نزند. درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حسّاس است، از آنها اجتناب کنید

 

اگر یک وقتی خدای ناکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه ­لای محبّت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرفِ کوچکی را بزرگ کنند و مرتّب کش بدهند، اینها نباید باشد...

بی محبّتی مرضی مُسری است، حتما به آن طرف دیگر هم سرایت می­کند.» [1]

#خانواده_کده

______________________

[1] مقام معظّم رهبری، مطلع عشق، ص 97، 98، 102، 103.

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۵:۵۵
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۶:۱۷ ق.ظ

دو گانه ی دین و دنیا!

تَهِ ذهنمون، ممکنه این مطلب جا خوش کرده باشه که:

بعضی چیزا چندان با هم جور در نمیان، مثلا: یکیش همین «دین و دنیا»؛

یعنی بالاخره اگه آدم بخواد واقعا اهل دین و دیانت باشه، نمی تونه اونطوری که باید، از دنیا بهره ببره!

و اگه بخواد واقعا اهل دنیا و لذّتهای دنیایی باشه، نمی تونه اونطوری که باید، به مسائل دینی بپردازه!

 

همین دوگانه، راجع به «علم و ثروت» و «دین و سیاست» و خیلی چیزای دیگه هم هست.

 

امّا واقعیتش اینه که اسلام اصلا چنین نظری نداره، و بین اینها نه تنها ضدیّتی نمی بینه، بلکه به هر دوشون هم تشویق می کنه.

 

از امام رئوف، علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) روایت شده:

«لَیْسَ‏ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ وَ دِینَهُ لِدُنْیَاه» [1]:

[اصلا] کسی که دنیایش را بخاطر دینش یا دینش را بخاطر دنیا ترک کند، از ما نیست!

 

رسما دارن میفرماین ما حقّ نداریم بخاطر دین، از دنیامون کم بذاریم، و یا بخاطر دنیا از دین.

باید به هردوتاشون خوب خوب برسیم.

دین و دنیا هر دوتاشون لذّت بخش هستن، و ما به هردوی اینها نیاز داریم.

شخصِ خداوند متعال میفرماید:

«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ...» [2]:

[ای پیامبر، به مردم] بگو: چه کسی استفاده از زینت ها روزی های پاک و پاکیزه ای که خدا برای بندگانش آفریده را ممنوع کرده است؟ بگو: این نعمتها در زندگی دنیا، برای مؤمنان است و دیگران هم استفاده می کنند، اما روز قیامت تنها برای مؤمنان است...

 

در اینکه آخرت فقط برای مؤمنانه که هیچ شکی نیست! طبیعتا هرچی آدم مؤمن تر بوده باشه، بهره اش تو بهشت هم بیشتره، اما نکتۀ جالش اینجاست که خدا میگه بابا من دنیا رو هم برای تو آفریده بودم، و اگه دیدی دیگرانی هم دارن استفاده میکنن، صدقه سر شما بوده ها !!!

#آیه_کده

#حدیث_کده

#شبهه_کده

_____________________

[1] الفقه المنسوب الی الامام الرضا (علیه السّلام)، ص 337.

[2] الاعراف: 32.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۰۶:۱۷
محمد هادی بیات
محمد هادی بیات