محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

شنبه, ۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۲۴ ب.ظ

جهت زندگی!

مطلبی که میخوام بگم، اثر به شدّت مهمی در سرنوشت انسان داره؛ پس جدّی بگیرش:

...

چیزی که برای خدا خیلی مهمه و اثر گذاری مستقیم در عاقبت ما داره، «جهت گیری» ماست.

لازم نیست جهت گیری زندگی آدم از ابتدا به سمت خدا باشه، همینکه تا قبل از مردن جهت زندگی رو به سمتش برگردونیم، کافیه.

و لازم نیست جهت گیری زندگی آدم از اول به سمت غیر خدا باشه، همینکه اواخر، کار رو خراب کنیم و به سمت دیگه ای بریم، دیگه نمیشه کاریش کرد.

...

جهت گیری، اتفاقیه که قبل از عاقبت بخیری یا عاقبت به شرّی اتفاق میفته!

اول جهت آدم تغییر میکنه، بعد عاقبتش!

اینجا، چیزی که خیلی مهمه، آخرشه!

همون «جوجه رو آخر پاییز میشمرن»، یا همون «شاهنامه آخرش خوشه!»

...

«زبیر»، یه عمر نوکر اهل بیت بود و شمشیر اسلام؛ اما اون اواخر جهت گیری خودش رو عوض کرد و چیزی که نباید میشد، شد.

«زهیر» عثمانی مذهب هم یه عُمر سنگ دیگران رو به سینه زد اما همون روزهای آخر، جهت گیریش که عوض شد، عاقبتشم کُن فَیَکون شد!

...

قضیۀ جهت گیری، هم خیلی امیدوار کننده است و هم خیلی هشدار دهنده!

امیدوار کننده است، چون بهت میگه: هیچ وقت دیر نیست. لازم نیست حتما به قله رسیده باشی، فقط مسیر و جهت حرکتت رو عوض کن! (ان شاء الله که به قله هم می رسی).

هشدار دهنده است، چون بهت میگه: اگه الآن در مسیری، به خودت مغرور نشو! حواست باشه که یه موقع از اون بالا مالاها نیفتی این پایین مایینا!

 

خدایا، جهت گیریمون رو درست کن و عاقبتمون رو ختم به خیر.

#دل_کده

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۲ ، ۱۶:۲۴
محمد هادی بیات
جمعه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۵۹ ق.ظ

کشیدن دندون بدون بی حسی

آیت الله جوادی آملی در جمع شاگرداش فرمود:

لحظۀ جون دادن مثل کشیدن دندونه؛ اگه بی حش نباشه، دردی تمام بدن رو فرا می گیره که قابل تحمّل نیست، چون این دندون هنوز تعلّق داره به بدن.

حالت جون دادن برای کسی که تعلّق به دنیا داره این شکلیه، اونم نسبت به کلّ بدن نه فقط دندون. انگار از همه جای بدن، بدون زدن آمپول بی حسی، می خوان تیکه ای رو جدا کنن.

امّا اگه کسی به مال دنیا و امور دنیوی وابستگی نداشته باشه و به دنیا عادت نکرده باشه، خیلی راحت پرواز می کنه و می ره و راحت می شه. انگار پوستین آهنین جسد رو از خودش جدا کرده. سبک میشه، خیلی سبک...

برشی از کتاب «سلام بر میّت»، ص 73

#برش_کده

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۵۹
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۱، ۰۵:۴۴ ب.ظ

نوشتۀ سنگ قبر

⁉️ اگر بخواهید روی سنگ قبرتون جمله ای برای کسانی که از بالای قبر شما رد میشن بنویسید، چی می نویسید؟؟؟

 

بعدا نوشت:

جملات ارسالی بعضی از بزرگواران در فضای شخصی:

📌 سوَّدتُ صَحیفةَ اَعمالی و وَکَلتُ الاَمرَ اِلی حیدر... (چه سیه کردم نامه ی خود را دست من و دامان تو حیدر)

📌 عِش ما شِئتَ، فَإنَّکَ مَیِّت (هر طور می خواهی زندگی کن، آخرش می میری).

📌 الناسُ نِیامٌ اذا ماتُوا اِنتَبَهُوا (مردم همه در خوابند وقتی مردند بیدار می‌شوند).

📌 قال امیر المؤمنین (علیه السلام): أما لو أذِنَ لهم فی الکلام لَأخبروکم أنّ خیرَ الزّادِ التَّقوىٰ (اگر به مردگان اجازه سخن گفتن داده می شد، قطع می گفتند که بهترین زاد و توشه تقوا است).

📌 در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

#دل_کده

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۱ ، ۱۷:۴۴
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۲ ق.ظ

مگه باید بهش فکر کرد؟

  یه سؤال:

یه بچه مسلمون، در طول روز، حداقل چند بار باید به مرگ فکر کنه؟!

(یه لحظه صبر کنید و واقعا یه عدد مشخص کنید)

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۱ ، ۱۰:۱۲
محمد هادی بیات
شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ب.ظ

آخیش؛ همه اش خواب بود! یا...؟!

تا حالا برات پیش اومده که یه خواب بد و وحشتناک ببینی، بعد یکدفعه از خواب بپّری و همینکه متوجّه شدی همش خواب بوده، خیالت راحت بشه و یه نفس راحتی بکشی و خدا رو شکر کنی که اون اتفاقات بد همش خواب بوده و حقیقت نداشته؟!

 

یا تا حالا شده که یه خواب خوب و باحال و فول اچ دی ببینی و در حالی که داری حسابی کیف میکنی، یک دفعه از خواب بیدار بشی و بفهمی خواب بوده و ناراحت بشی که چرا تو لحظات حساس و جاهای خوبش از خواب بیدار شدی و دلت بخواد دوباره بخوابی و ادامۀ خوابت رو ببینی؟!

 

از امیرمؤمنان(علیه السّلام) روایت شده: «النّاسُ نیامٌ»: همۀ مردم خوابن! «إذا ماتوا إنتَبَهوا»: وقتی که بمیرن، بیدار میشن! [1].

 

من جزو کدوم دسته ام؟

وقتی از این خواب بیدار بشم، دوست دارم که برگردم و به خوابم ادامه بدم، یا اینکه میگم آخیش، بالاخره از این خواب بیدار شدم؟!

#حدیث_کده

_______________________

[1] مرآة العقول، ج8، ص293.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۰۹
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۶:۲۷ ق.ظ

پس از چشم باز کردن

میدونی اوّلین کاری کاری که وقتی صبح یا سحر از خواب بیدار میشیم باید انجام بدیم چیه؟

(یه لحظه واقعا بهش فکر کن و به این سؤال جواب بده)

.

.

.

.

اولین کاری که سفارش شده به محض اینکه چشم باز کردیم انجامش بدیم، اینه که سر به سجده بذاریم و از خدا تشکر کنیم!

تشکّر از اینکه عمر دوباره به ما داد و هنوز فرصت داریم که بهش نزدیک بشیم.

 

مرحوم شیخ عبّاس قمی، در مفاتیح الجنان آورده:

«چون مومن از خواب برخاست، برای خدای متعال سجده کند و خوب است در این حال یا در حال برداشتن سر از سجده بگوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِی‏ أَحْیَانِی‏ بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی‏ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَدَّ عَلَیَّ رُوحِی لِأَحْمَدَهُ وَ أَعْبُدَه‏ُ» [1]:

تمام ستایش ها برای خداست که زنده‌ام کرد، پس از آن‌که مرا میراند و بازگشت همه پس از مرگ به سوی اوست؛ تمام ستایش ها برای خداست که روحم را بازگرداند تا حمد او را بجا آورده و بندگی اش را بکنم.

#حدیث_کده

_____________________

[1] مفاتیح الجنان، کیفیت نماز شب و نیز: مصباح المتهجّد، ج1، ص127.

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۹ ، ۰۶:۲۷
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

چند لحظه قبل از پرت شدن از کوه!

نمیدونم تا حالا براتون اتفاق افتاده که توی کوهنوردی، شرایطی براتون پیش بیاد که نه بتونید برید بالا و نه بیاین پایین؟!!

نه بتونید قدم از قدم بردارید و نه جرئت داشته باشید که به پایین نگاه کنید!!

وقتی آدم در یک قدمی مرگ قرار میگیره، اگه اونطوری که باید، از عمرش استفاده نکرده باشه، یه ترس خاصی میاد سراغش و خاطراتش در کسر از ثانیه براش مرور میشه و به کارهایی که دوست داشته انجام بده و نداده فکر میکنه...

 

دقّت کردین ما هر شب تا دم مرگ میریم؟!

اما اصلا حسّ لب پرتگاه قرار گرفتن نداریم!؟

 

«وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفَّاکُمْ‏ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ لِیُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون‏َ» [1]:

او کسی است که شبها وقت خوابیدن، جانتان را میگیرد؛ درحالیکه کارهای در طولِ روزتان را میداند. روز که شد، وقت بیدار شدن جانتان را بر میگرداند تا آن هنگام که مرگ حتمی برسد. دست آخر، بسوی اوست بازگشتتان. بعد، شما را از کارهایتان با خبر میکند.

 

در روایت هم اومده: «... فَإِنَّ النَّوْمَ‏ أَخُ‏ الْمَوْت‏ِ...» [2]:

همانا خواب، برادر مرگه!

 

میخوام اینو بگم که اگه ما چندان عادت نداریم که به مرگ فکر کنیم،

لا اقل وقتی که در یک قدمی اون قرار گرفتیم و تا چند لحظۀ دیگه قراره واقعا روح از بدنمون جدا بشه، به مرگ فکر کنیم.

شاید هیچ زمانی در طول شبانه روز، برای فکر کردن به مرگ، بهتر از قبل از خوابیدن نباشه.

اللهم ارزقنا...

#آیه_کده

#حدیث_کده

_________________________

[1] الانعام: 60.

[2] بحار الانوار، ج73، ص 189.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۰۹:۰۴
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ق.ظ

رامبد جوان و گناه بزرگ!

دیروز تلوزیونو روشن کردم، روی شبکۀ نسیم روشن شد که دیدم «رامبد جوان» داره با «جناب خان» در مورد «مرگ» صحبت میکنه.

رامبد یه حرف عجیبی زد که شاخ در آوردم و از این تحلیل غلطش، عمیقا ناراحت شدم!

گفت که: «درسته مرگ حقّه و به سراغ همۀ ما میاد، اما اینکه ما به مرگ فکر کنیم و به پیشوازش بریم خودش یه گناهه بزرگه»!!!

یعنی رسما بنده خدا تصوّرش اینه که اگه به مرگ فکر کنیم زودتر سراغمون میاد و اگه در غفلت از مرگ به سر ببریم اونم دیگه حواسش به ما نیست و به این زودیها سراغمون نمیاد!!!

کجای این حرف منطقیه؟

 

جالب اینجاست که بدونیم در روایتی، پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) از ملک الموت چنین نقل میکنند:

«...فَمَا مِنْ‏ أَهْلِ‏ بَیْتِ‏ مَدَرٍ وَ لَا شَعْرٍ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا وَ أَنَا أَتَصَفَّحُهُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ حَتَّى لَأَنَا أَعْلَمُ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِم...‏» [1]:

هیچ خانه‌ای در ده و بیابان و خشکى و دریا نیست، جز این‌که من در هر شبانه‌روز پنج‌بار هنگام پنج وقت نماز آن‌را بازرسی می‌کنم، به‌گونه‌ای که کوچک و بزرگشان را از خودشان بهتر می‌شناسم.

 

ما چه به فکر مرگ باشیم و چه نباشیم، اون نه تنها به فکر ماست، بلکه از نزدیک ما رو هم زیر نظر داره و به وقتش سراغمون میاد.

 

مثل این می مونه که یه ماشینی با سرعت داره به ما نزدیک میشه و هر آن ممکنه که با ما برخورد کنه، بعد ما بگیم بهش فکر نکن؛ همین چند لحظه ای که زنده ای رو خوش باش!! (البته مرگ برای خیلی ها مثل بو کردن یه گل می مونه، نه تصادف کردن با این ماشین. بستگی به ما داره).

 

 

پ.ن: البته به این نکته باید توجه کرد، که برای تفکّر در مرگ، اگه فقط به خود مرگ فکر کنیم، ممکنه منجر به افسردگی و خمودگی بشه، اما اگه به ابدیّت بعد از مرگ هم توجه داشته باشیم نه تنها باعث منفعل شدن انسان نمیشه، بلکه عمیقا اونو فعّال و پویا هم میکنه.

#شبهه_کده

_________________________

[1] اصول کافی، ج3، ص 137.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۹ آذر ۹۹ ، ۰۶:۴۶
محمد هادی بیات
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ

مرگ درمانی

دیشب با عزیزی صحبت می کردم، مطلبی بهم گفت که خیلی به دلم نشست:

 

«یه میلیاردری که ورشکست کرده و الان هیچی نداره رو تصور کن. برای اینکه اوضاع روحیش رو به راه بشه رفته پیش روانشناس، به نظرت روانشناسه از مرگ باهاش حرف می زنه؟!».

گفتم: فکر نکنم، چون با خودش میگه این الان همه چیشو از دست داده، اگه از مرگ هم براش صحبت کنم ممکنه پاک از زندگی ناامید بشه و حتی دست به خودکشی هم بزنه!

 

گفت: «حالا فرض کن شما یه گوشی موبایل داری که 10 میلیارد می ارزه. اما این گوشی قراره تا ده روز دیگه بسوزه و شمام اینو میدونی. و این گوشی دیگه به هیچ وجه قابل تعمیر هم نیست، برای همین فروختنش هم هیچ ارزشی نداره.

حالا اگر تو روز ششم تو خیابون این گوشی شما رو دزد بزنه، چه عکس العملی از خودت نشون میدی؟

قطعا اونقدرا ناراحت نمیشی و حتی شاید خنده ات هم بگیره و...

چی باعث شد که از سرقت گوشیت ناراحت نشی؟

اینکه میدونستی تا چند روز دیگه این گوشی می سوزه. این یعنی مرگ.

 

اگه آدم یقین داشته باشه که هرچی تو این دنیا داره رو یه روزی (که شاید همین امروز و فردا باشه) باید بذاره و بره، و هیچ چیز رو با خودش نمیتونه ببره، به خاطر از دست رفتن اموالش هیچوقت غمگین و افسرده و ناامید نمیشه.

پس چرا اون روانشناسه از مرگ با مریضش صحبت نمیکنه؟!

 

آیا چیزی غیر از درک عمیق مرگ می تونه اینقدر انسان رو نسبت به این قبیل مسائل آروم کنه؟!

ما واقعا به «مرگ درمانی» احتیاج داریم و این چیزیه که از روایات اسلامی هم به خوبی استفاده میشه».

#دل_کده

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۹ ، ۰۹:۴۹
محمد هادی بیات
پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۳۱ ب.ظ

قدر کدوم رو میدونی؟!

شاید پنجم ابتدایی بودم،

یکی از اقواممون به رحمت خدا رفتن.

هفتمشون بود که سر مزارشون جمع شده بودیم و منم کنار پسر مرحوم (که با هم رفیق بودیم و هستیم) بودم؛ بر گشت یه جمله ای بهم گفت که هنوز تو ذهنمه:

به یه آقا پسری که هم سن و سال خودمون بود و کمی اونطرف تر واستاده بود اشاره کرد و گفت:

«اون قدر مادر رو می دونه، من قدر پدر!».

 

خدایا به همۀ ما کمک کن که قدر همۀ نعتمتهایی که داریم رو قبل از اینکه از دستشون بدیم، بدونیم.

#خاطره_کده

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۱۸:۳۱
محمد هادی بیات
جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۵۱ ب.ظ

حتی به اندازۀ 10 ثانیه!!

گاهی تو یِ جمعی نشستیم و صحبت می کنیم که یک دفعه یادی از بنده خدایی به میون میاد که از دنیا رفته،

بعدشم میگیم شادی روحش یِ صلوات بفرستین.

(اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)

 

یعنی طرف اینقدر دستش از دنیا کوتاهه که حتی نمی تونه یِ صلوات (که 10 ثانیه هم طول نمی کشه) برا خودش بفرسته!!

یعنی دیگه نمی تونه حتی به اندازۀ 10 ثانیه به خدا نزدیک بشه!!

نوبت ما هم میشه ها...

 

خدایا! به همۀ ما کمک کن که از تک تک ثانیه های عمرمون برای نزدیک شدن به خودت به بهترین شکل استفاده کنیم.

ممنونم ازت.

#دل_کده

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۱
محمد هادی بیات
چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ب.ظ

آیا کارت حافظه فرمت شود؟

دوم راهنمایی بودم که از قم اومدیم قدمگاه.

تابستون بود و هنوز مدرسه ها شروع نشده بود، و من توی این شهر به معنای واقعی کلمه غریب بودم. هیچ کس رو نمی شناختم و هیچ دوستی نداشتم.

قدمگاهم که یه شهر کوچیکه، و هیچ جایی که بتونه سرگرمم کنه نداشت. نه محلی برای تفریح و نه حتی یِ کتابفروشی!! 

تنها دلخوشیم عکس و فیلمایی بود که با دوربین VGA گوشی سامسونگ E250 ، از دوست و رفیقام و بچه های محل و پسر دائیم و...گرفته بودم.

گوشی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۹ ، ۱۲:۴۶
محمد هادی بیات
محمد هادی بیات