محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

۶۲ مطلب با موضوع «حدیث کده» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۱۲ ب.ظ

دشمنی از جنس همسر!

روایت شده که خداوند متعال، حضرت هود (علیه السلام) را برای هدایت قوم بت پرست «عاد» فرستاد. اما آنها نه تنها به او ایمان نیاورده، بلکه به آزار و اذیت او نیز پرداختند. خداوند نیز به مدت هفت سال آن قوم را دچار قحطی نمود.

حضرت هود (علیه السلام) کشاورز بود و همسری مسنّ داشت که از یک چشم نابینا بود.

گروهی از قحطی زدگان در جستجوی هود (علیه السلام) به خانۀ حضرت آمدند.

همسرش به آنان گفت: شما چه کسانی هستید؟

گفتند: ما از فلان بلاد هستیم که سرزمینمان خشک شده و آمده ایم نزد هود (علیه السلام) که برایمان دعا نماید، باران ببارد و سرزمینمان سرسبز شود.

همسر هود (علیه السلام) در پاسخ آنان با گستاخی گفت: اگر دعای او به اجابت می رسید، برای خودش دعا می کرد که زمین هایش در آتش کم آبی در حال سوختن است.

آنان گفتند: بگو کجاست؟

گفت: فلان موضع.

آنان به نزد هود آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا! سرزمین ما خشک شده و باران بر ما نمی بارد، از خدا بخواه که بلاد ما را سرسبز گرداند.

هود (علیه السلام) آمادۀ نماز شد و نماز خواند و برای آنها دعا نمود، سپس به آنها فرمود: به سرزمینتان برگردید، چرا که باران رحمت الهی آغاز گشته است.

آنها گفتند: ای نبی خدا! ما به مسئله ای عجیب برخورد کردیم.

حضرت فرمود: چه چیز؟

گفتند: ما در منزل شما زنی بسیار مسنّ و نابینا دیدیم [و ماجرای گفتگوی با او را تعریف کردند].

هود (علیه السلام) در پاسخ آنها فرمود: او همسر من است. من همواره از خداوند طول عمر او را می خواهم.

پرسیدند: به چه جهت؟

فرمود: «چون خداوند هیچ مؤمنی را خلق نمی کند مگر اینکه دشمنی را برای آزار او در کنارش قرار میدهد و این زن دشمن من است، و چنانچه دشمن، کسی باشد که انسان بر او تملّک داشته باشد بهتر است از کسی که انسان در تملّک و سیطرۀ او باشد...» [1].

 

وقتی پای خدا رو در زندگی باز کنیم، تحملِ بزرگترین سختی ها هم بر انسان آسان و امکان پذیر میشه.

#حدیث_کده

#خانواده_کده

_____________________

[1] بحار الانوار، ج11، ص 350-351.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۹ ، ۱۷:۱۲
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۲۳ ق.ظ

یعنی واقعا در هر حالی؟!

چند وقت پیش (با رعایت شیوه نامه های بهداشتی) رفته بودم خونۀ یکی از اقوام که حالی ازشون بپرسم.

پسرشون حمّام بود و داشت آواز می خوند که یه دفعه زد تو فاز مدّاحی و اسم امام زمان و اینا رو داشت می آورد که یه دفعه پدرش از جا پرید و رفت سمت حموم و با نگرانی گفت: «نخون بچه جون! آدم که تو حموم اسم اهل بیت رو نمیاره،... میگم نخون!!»

بعد با همون حالت نگرانی و اضطراب اومد نشست و زیر لب همش استغفار میکرد و از این کار پسرش عصبانی بود!

 

گفتم حاجی جون، مگه چه اشکالی داره؟!

انگار که اصلا توقع نداشت همچین حرفی رو از من بشنوه!!

با تعجب گفت: معلومه دیگه! زشته تو حموم. یعنی چی آخه...

گفتم: حاجی، حموم که خوبه؛ حتی در حال تخلّی (دستشویی) هم دعاهایی وارد شده که مستحبه خونده بشه که بارها اسم خود خدا در اون دعاها تکرار شده [1].

گفت: آره، یه بار دیدم تو یه دستشویی عمومی یه برگه ای چسبونده بودن که همین دعا ها رو توش نوشته بود. نمیدونم کی از خودش این دعاها رو درآورده و کدوم احمقی چسبونده بود تو دستشویی!

 

حالا این من بودم که از تعجب شاخ در آوردم!!!

گفتم: حاجی، کی از خودش در آورده یعنی چی؟! اهل بیت فرمودن.

خاتم المحدّثین، شیخ عباس قمی هم تو مفاتیح آورده [2].

اصلا خیلی جالبه که بدونید، حضرت موسی (علیه السلام) هم همین مطلب براش مسئله شده بود، لذا یه روز به خدا عرضه میدارد:

«إِلَهِی إِنَّهُ یَأْتِی عَلَیَّ مَجَالِسُ أُعِزُّکَ وَ أُجِلُّکَ أَنْ أَذْکُرَکَ فِیهَا»:

خدایا، همانا گاهی من در شرایطی هستم که شأن تو را بزرگتر و بالاتر از آن میدانم که به یاد تو باشم (ذکرت را بجا آورم).

«فَقَالَ یَا مُوسَى إِنَ‏ ذِکْرِی‏ حَسَنٌ‏ عَلَى‏ کُلِ‏ حَال‏ٍ» [3]:

خداوند تبارک و تعالی فرمودند: ای موسی، همانا ذکر و یاد من، در هر حالتی نیکوست.

 

به قول آیت الله مصباح یزدی:

«در بعضی از حالات، که شاید به گمان انسان از زشت ترین حالات باشند، مستحب است که انسان با یاد خدا کار خود را انجام دهد. یاد خدا در هیچ کاری زشت نیست، خصوصا با توجه به این که ما نمی توانیم هیچ چیز را از خدا مخفی کنیم. ما زمانی باید از کسی خجالت بکشیم که کاری، که در نظر آن فرد زشت تلقی می شود، انجام دهیم. ممکن است کاری نسبت به شخصی زشت باشد، اما نسبت به شخصی دیگر نه. مثلاً، رابطه ای که همسر با همسر خود دارد، برای او زشت نیست، اما اگر این رابطه را با دیگری داشته باشد زشت است. در روابط زناشویی حیا و خجالت کشیدن معنایی ندارد. این نوع خجالت کشیدن مذموم است...» [4].

 

با این همه، بنده خدا قانع نشد و مطلب براش خیلی سنگین بود.

واقعا نمیدونم چرا گاهی وقتا ماها از اهل بیت هم، اهل بیتی تر میخوایم بشیم!

#خاطره_کده

#حدیث_کده

#شبهه_کده

_______________________

[1] الفقه المنسوب الی الامام الرضا (علیه السلام)، ص 78.

[2] مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، آداب بیت الخلاء، (لینک)

[3] اصول کافی، ج 2، ص 497.

[4] مجله معرفت، شماره 54، تفاوت حیاء با خجالت، (لینک)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۳
محمد هادی بیات
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۸ ق.ظ

واقعا «هر کسی را بهر کاری ساختند»؟!

شاعر میگه: «هر کسی را بهر کاری ساختند».

تا حالا شده از خودمون سؤال کنیم که واقعا من رو برای چه کاری ساختن؟!

من باید تو این دنیا چه کار بکنم؟

کدوم قطعه از پازل این دنیا قراره به وسیلۀ من تکمیل بشه؟

تا حالا چقدر نگران این مسئله بودیم که نکنه تو این دنیا مشغول کاری بشیم که اصلا توقعش رو از ما نداشتن؟!

اصلا گفتۀ این شاعر چقدر میتونه درست باشه؟

 

در دعایی که از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده، ایشان به خداوند متعال اینگونه عرضه میدارند:

«...اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی‏ لِمَا خَلَقْتَنِی‏ لَهُ‏ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِطَلَبِ مَا قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی بِه‏ِ...» [1]:

خدایا به من فرصت بده تا به آن چیزی بپردازم که تو من را به خاطر آن خلق کردی، و من را به اموری که تو خود برای من عهده‌دار آنها شده‌ای، مشغول نکن.

 

و یا در دعای دیگری که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده، آمده:

«...وَ اجْعَلْ یَا رَبِّ رِزْقَکَ لِی وَاسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلًا وَ مَأْخَذَهُ قَرِیباً وَ لَا تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقاً فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ أَنَا فَقِیرٌ إِلَى رَحْمَتِک‏...» [2]:

خدایا، روزی ات را بر من گسترده و راه رسیدن و بدست آوردن آنرا آسان و نزدیک قرار بده و مرا در انجام کاری که رزق مرا در آن قرار نداده ای رها نکن که همانا تو از عذاب کردن من بی نیازی در حالیکه من به رحمت تو محتاجم...

 

دقت کردین؟

تو دعای دومی، وقت گذاشتن برای کاری که از ما خواسته نشده رو یه جور عذاب الهی معرفی میکنه! یعنی تا این حدّ مهمه!

اللهم ارزقنا...

#حدیث_کده

_______________________

[1] المقنعة (شیخ مفید، قرن 4)، ص 177.

[2] المصباح المتهجّد (شیخ طوسی، قرن 4)، ج 1، ص 109.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۰۷:۰۸
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۸ ق.ظ

راز سرویس بهداشتی!

گلاب به روتون، گلاب به روتون؛

اگه کسی از ما بپرسه: «برای چی میری دستشویی؟»،

میگیم خب معلومه دیگه! و اصلا جوابشم نمیدیم.

اما واقعا فقط برای همین میریم دستشویی؟

 

حقیقتش اینه که فقط این نیست؛ بلکه میریم دستشویی تا به یک مسئلۀ کلیدی فکر کنیم،

و اون چیزی نیست جز «تکبّر»!

از امام اول (علیه السلام) روایت شده:

«عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ‏ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ‏ جِیفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَیْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یَتَکَبَّر» [1]:

در شگفتم از آدمیزاد، که آغازش نطفه اى است و پایانش لاشه اى و در این میان انبار غائط است و با این همه تکبّر مى ورزد!

 

بی خود نیست که بعضیا به دستشویی میگن «اتاق فکر».

بله، باید توش فکر کرد،

باید به حامل نجاست بودن خودمون فکر کنیم،

به تکبّر و غرور بیجای خودمون فکر کنیم،

کافی بود که فقط خدا قدرت دفع رو از ما بگیره، تا ببینیم به چه بدبختیی دچار میشیم و عجب نعمت بزرگی داشتیم و اینقدر بهش بی توجه بودیم...

#حدیث_کده

___________________

[1] علل الشرایع شیخ صدوق، ج1، ص 276.

۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۷:۴۸
محمد هادی بیات
شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۵ ب.ظ

خدایا، خوبیهای منو ببخش!

خیلی از ما ها فکر می کنیم که حتما باید یه گناه کبیره ای کرده باشیم تا بریم سراغ «توبه» و «استغفار».

حتی همین الان ممکنه با خودتون بگید: «خب مگه غیر از اینه؟!»

 

راستش باید بگم که: بله، غیر از اینه.

مرحوم آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی (برادر علامه طباطبایی)، می فرمودند:

«از حسنات اعمالتان که خیال می کنید حسنه است توبه کنید، تا چه رسد به معاصی»! [1].

 

یعنی (مثلا) وقتی خواستی نماز بخونی، قبل از اینکه تکبیر بگی، به خدا بگو:

«خدایا شرمندتم، ببخشید به خاطر این نمازی که میخوام بخونم، میدونم اصلا در شأن شما نیست».

و وقتی که نمازت تموم شد، تو سجدۀ شکر بگی:

«خدایا، دیدی گفتم نمازم به درد نمی خوره، ببخش دیگه. خدایا تو به نماز پیامبرت هم نیاز نداشتی، چه برسه به این نماز درب و داغون من. این منم که بهش نیاز دارم. این منم که بهت نیاز دارم. ببخش که نمی فهمم».

 

تو دعای عرفۀ امام حسین (علیه السلام)، حضرت اینگونه به خداوند متعال خطاب میکنند:

«إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ، فَکَیْفَ‏ لَا یَکُونُ‏ مَسَاوِیهِ‏ مَسَاوِی‏؟

وَ مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ، فَکَیْفَ لَا تَکُونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِی‏؟» [2]:

خدایا کسی که زیبایی‌هایش زشتی بوده، پس چگونه زشتی‌هایش زشتی نباشد و کسی که حقیقت‌گویی‌هایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟

 

خدایا، ببخش.

#حدیث_کده

________________________

[1] افلاکیان خاک نشین، ص 10.

[2] اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج1، ص 348.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۵
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ

دین لذّت

تصوّر خیلی ها اینه که اسلام دین «غم» و «غصه» است و اساسا با «شادی» و «لذت بردن» مخالفه.

درحالیکه اگه اسلام هدف از خلقت رو «عبادت» معرفی میکنه، راه قدرت پیدا کردن بر همین عبادت رو «لذّت بردن» میدونه!

پس اگه بگیم اسلام دینِ لذّته، بی راه نگفتیم.

 

از حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده:

اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ:

تلاش کنید که زمانتون رو به چهار بخش تقسیم کنید؛

سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ:

زمانی برای خلوت با خدا؛

وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ:

زمانی برای امرار معاش؛

وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ:

زمانی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانیکه عیوب شما را به شما نشان می دهند و باطن شما را خالص می کنند؛

وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ:

و زمانی را خالی کنید برای لذّت بردن.

(که غرضم اینجای روایت هست که می فرماید:)

وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات‏... [1]:

و بواسطۀ همین ساعت (بخش مختص به لذّتهای حلال)، قدرت بر سه بخش دیگر پیدا می کنید.

(یعنی در نگاه اسلام، موتور محرّک برای عبادت خدا، امرار معاش، اصلاح اخلاقیات و...، لذّتهای حلاله؛ از هر نوعش).

پ.ن: ممکنه بعضی ها نیاز کمتری به اضافه کردن بخشی که صرفا برای لذّت بردن باشه داشته باشن، یعنی طرف از عبادت خدا لذّت می بره، از کار کردن لذّت می بره، از بودن با خانواده همینطور، از درس خوندن و...؛ این آدم مدام کیفش کوکه، لذا نیازش به بخشی که صرفا برای لذت و تفریح باشه کمتره.

#حدیث_کده

#شبهه_کده

_____________________

[1] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه­السلام) قرن2، ص: 337

۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۸
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ق.ظ

بهتر از آنچه که فکر می کنند

مردم فقط ظاهر ما رو می بینن،

اما خودمون از باطنمون خبر داریم،

پس اگه حُسن ظاهر باعث شد که از ما تعریفی بکنن، به هیچ وجه نباید بهش دل خوش کنیم.

 

مولای متقیان بعد از اینکه افرادی در مقابل حضرتش به ستایش ایشان پرداختند، فرمودند:

«اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی‏ خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی‏ مَا لَا یَعْلَمُون‏» [1]:

خدایا تو از من به خودم آگاه تری و من نیز خودم را بهتر از دیگران می شناسم! خدایا مرا بهتر از آنچه آنان گمان می کنند قرار ده و آنچه از کاستی هایم که نمی دانند را ببخش.

#حدیث_کده

____________________

[1] نهج البلاغه، حکمت 100.

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۰۶:۲۳
محمد هادی بیات
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۶:۱۶ ق.ظ

شرمندۀ پدر و پدر شرمنده

معمولا هر مدرسه ای، سالی دو سه بار، والدین دانش آموزا رو دعوت میکنه؛

بعضی پدر مادرا هم هستن که خودشون گاهی به مدرسه سری می زنن و اوضاع و احوال درسی و اخلاقی بچشون رو جویا می شن.

 

یه پدری رو تصوّر کنید که از سر مهربونی و دلسوزی برای بچش، هر هفته به مدرسه سر بزنه! یا شایدم هفته ای دو بار!

انصافا مسئولین مدرسه که خسته میشن، میگن آقا چه خبرتونه اینقدر میاین و میرین! بسه دیگه.

 

حالا فرض کنید که بچۀ این پدر، دانش آموز تنبل و بی انضباطی باشه و هر بار که مدیر مدرسه دفتر نمره رو نشون این پدر داد، بندۀ خدا شرمنده شد و سرش رو پایین انداخت و خدایی نخواسته اشکش جلوی مدیر مدرسه هم دراومد.

 

از وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) روایت شده:

«تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمِیسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)» [1]:

اعمال بندگان هر پنجشنبه بر رسول خدا و ائمه هدی عرضه میشود.

 

یعنی امام زمان هر پنجشنبه، مثل یه پدر دلسوز، از سر مهربونی، سری به مدرسۀ ما میزنن و خودمون بهتر می دونیم که شرمنده میشن یا نه...

 

مرحوم حضرت امام (ره) می فرمایند:

«توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان (علیه السلام) عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملائکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که اینها شیعه‏ های من هستند. اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رئیس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رئیس منفعل می‏شود... طوری باشد که نامه‏ ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متأثر نکند... اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (علیه السلام) یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (علیه السلام) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان...» [2].

 

خدا نکنه که ما مصداق این شعر باشیم:

«پرونده ام برای شما درد سر شده................وضع بدم دلیل پریشانی شما»

#حدیث_کده

____________________________

[1] بصائر الدّرجات، ج1، ص 426.

[2] صحیفۀ نور، ج 12، ص 128 و 224 و ج7، ص 267.

۰ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۶:۱۶
محمد هادی بیات
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۲۵ ق.ظ

کدام معیار؟

تو فیلم و سریالهایی که به ما نشون دادن، معمولا پسره یا به خاطر خوشگلی دختر خانم می خواد باهاش ازدواج کنه، یا چون پولداره.

اما این دو معیار، یعنی «زیبایی» و «ثروت» چقدر اولویّت دارن؟

 

از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) روایت شده:

«با زنان، به خاطر زیبایی شان ازدواج نکنید؛ زیرا چه بسا زیبایی، آنها را به تباهی افکَند و برای مال و ثروتشان هم با آنان ازدواج نکنید؛ چه بسا که ثروتشان آنان را به سرکشی وادارد؛ بلکه برای «دین» با آنها ازدواج کنید» [1].

 

از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده:

«هرگاه مردی با زنی به خاطر زیبایی یا دارایی اش ازدواج کند، به همان [زیبایی یا دارایی] واگذار می شود، و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند، خداوند زیبایی و دارایی را نیز روزی اش می کند» [2].

 

بیانات مقام معظّم رهبری نیز در این زمینه قابل توجه است:

«اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد، جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست! یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شماست، اگر انسان کسی را که خیلی هم جمیل نباشد، دوست داشت او را جمیل می بیند. وقتی کسی را دوست نداشت، هرچقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی­ آید» [3].

 

پ.ن: البته منظور این نیست که زیبایی و دارایی جزء ملاکهای انتخاب همسر نیست، اصلا! بلکه منظور اینه که انگیزۀ ازدواج فقط اینها نباید باشه، بلکه چیزی که از اونها مهمتره، دین و اخلاق طرف مقابله.

#خانواده_کده

#حدیث_کده

________________________

[1] «لا تَزَوَّجوا النِّساءَ لِحُسنِهِنَّ؛ فَعَسی حُسنُهُنَّ أن یُردِیَهُنَّ، و لاتَزَوَّجوهُنَّ لِأموالِهِنَّ؛ فَعَسی أن تُطغِیَهُنَّ، وَ لکِن تَزَوَّجوهُنَّ عَلی الدِّین» ،دعائم الاسلام، ج2، ص 195.

[2] «إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ لِجَمَالِهَا أَوْ مَالِهَا وُکِلَ إِلَى ذَلِکَ وَ إِذَا تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اللَّهُ الْجَمَالَ وَ الْمَالَ»، اصول کافی، ج5، ص 335.

[3] مطلع عشق، ص 26 و 27

۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۹ ، ۰۷:۲۵
محمد هادی بیات
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۴۹ ب.ظ

«ادا» در بیار!

به کسایی که میخوان تبدیل به سخنرانهای حرفه ای بشن، میگن اول تقلید کنید؛ یعنی ادای سخنرانهای حرفه ای رو در بیارین.

یه سخنرانی که دوستش دارید رو انتخاب کنید، و دقیقا تکرارش کنید؛ کم کم دیگه از فاز تقلید بیرون میاین و میتونید حرف خودتون رو بزنید و تولید علم کنید.

خیلی جاها هست که آدم باید از «ادا» در آوردن شروع کنه؛ حرف منم نیست، از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت شده:

«إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ‏ تَشَبَّهَ‏ بِقَوْمٍ‏ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُم‏» [1]:

اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری وادار کن (و همانند حلیمان عمل کن) زیرا کمتر شده است کسی خود را شبیه قومی کند و سرانجام از آنان نشود.

 

این مطلب اختصاص به «صبر» نداره، تو هر زمینه ای میشه باشه.

اگه شاگرد زرنگ نیست، ولی دوست داری شاگرد زرنگ بشی، ادای شاگرد زرنگا رو در بیار؛

اگه خوش اخلاق نیستی، اگه سخاوتمند نیستی، اگه فداکار نیستی، اگه اگه اگه ...

فقط کافیه یه مدّت اداشو در بیاری.

#حدیث_کده

___________________

[1] نهج البلاغه، حکمت: 207.

۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۹ ، ۱۵:۴۹
محمد هادی بیات
جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۴۲ ق.ظ

ای مهربان تر از...

اگه شما یه وسیله ای رو تا حالا نداشتین و حالا تازه خریدینِش، قطعا براتون جدیده و لذت داره و بهتر از اونی که همیشه اون رو داشته ازش استفاده می کنید و قدرش رو می دونید.

مثلا اگه شما تو خانواده ای متولّد شده باشین که از اول «خونه» و «ماشین» و... داشتن، هیچ وقت طعم خونه دار و ماشین دار شدن رو حس نمی کنید، اما کسی که یه عمر مستأجری و بی ماشینی کشیده و حالا تازه خونه دار و ماشین دار شده، خیلی بهتر می فهمه که چی به دست آورده.

...

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۰۵:۴۲
محمد هادی بیات
دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۳۸ ق.ظ

طول و عرض عمر!

یه «طول عمر» داریم؛ یه «عرض عمر»!

طول عمر همون تعداد سالهای عمر ماست که برای بعضیها کم و برای بعضیها بیشتره؛

و «عرض عمر» نحوۀ استفادۀ ما از طول عمره!

طول عمر، کمیّته و «عرض عمر» کیفیّت.

ممکنه کسی طول عمرش زیاد باشه، اما عرض عمرش کم؛

برعکسشم هست؛ کسی با طول عمر کم، چنان عرض عمری داشته باشه که بیا و ببین!!

 

و اگه هردوی اینها (طول و عرض) با هم باشن که دیگه نورٌ علی نورٌ!

از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) روایت شده: « السّعادَةُ کلُّ السّعادَةِ طول‏ُ العُمرِ فِی‏ طاعَةِ اللَّه‏ِ عَزَّ وَ جَلَّ» [1]:

سعادت، همۀ سعادت طول عمر در طاعت و بندگی خداوند عزّوجلّ است.

(طول عمر که مشخصه یعنی چی، «در طاعت خداوند» هم یعنی عرض و کیفیت عمر).

 

اللهم ارزقنا...

#حدیث_کده

________________________

[1] شهاب الأخبار، قضاعی، محمد بن سلامه (قرن 4)، ص 133.

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۹ ، ۱۰:۳۸
محمد هادی بیات
محمد هادی بیات