محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ

حذف حروف عربی از الفبای فارسی!!

پُستی را از یکی از وبلاگ نویس های محترم مشاهده کردم که بعد از انتقاداتی(به حقّ) به فرهنگستان زبان فارسی، در نهایت مطلبی را گفته بودند که شُبهه ایجاد می کرد و درست به نظر نمی رسید: [لینک].

 

مضمون فرمایشاتشون این بود که: چون ما در زبان فارسی، برای تلفّظ حروفی مثل «س ث ص و ز ض ظ» و سایر حروف مشابه، تفاوتی قائل نیستیم و همه را به یک شکل تلفّظ می کنیم، نیازی به نوشتن این حروف هم نداریم و یکی از آنها ما را بس است و مابقی را می بایست حذف کرد، و چنان این مطلب برایشان بدیهی جلوه کرده که فرمودند: «اصلا نمی فهمم چرا تا حالا این اتفاق نیفتاده! ... ما عرب زبان نیستیم که موقع تلفّظ اینها تفاوتی قائل شویم.»

 

اما نقد و بررسی این مطلب:

 

باید ببینیم با این کار چه به دست آورده و چه از دست می دهیم؟!

اگر دستاوردها نسبت به از دست دادنیها بیشتر باشد، پیشنهاد شما خوب است،

اما اگر عکسِ این باشد، قطعا خیر.

 

ظاهرا تنها چیزی که با این پیشنهاد به دست می­ آید این است که نوشتن در زبان فارسی ساده تر شده و غلط­های املایی کمتر، (البته آن هم برای نوآموزان، و الاّ برای کسانیکه یک عمر به سبک فعلیِ نوشتن عادت کرده­ اند، به سختی این معنا محقق خواهد شد).

 

اما چه چیزهایی را از دست می دهیم و چه مشکلاتی پیش خواهد آمد؟؟

 

1) عدم فهم نثر فارسی قدیم:

کسی که نداند حروفِ «ث، ص، ط، ض، ذ، ظ، ح، ع و غ»، چگونه تلفّظ می­شوند، چطور میخواهد نثر قدیم را مطالعه کند؟! قطعا نمیتواند و این مسئله به مرور زمان منجرّ به فقر فرهنگی و ملّی خواهد شد.

 

2) عدم فهم متون اسلامی:

نیاز یک مسلمان به مراجعه به متن کتاب آسمانی­ش و فرامین رهبران الهیش، نیازی غیر قابل انکار است، و حال آنکه با چنین اقدامی، دقیقا اشکال گذشته پیش آمده و حتّی می­تواند به مرور زمان، منجر به جدا شدن مسلمانان، از منابع اصیل خود شود، و این مسئله خود مشکلات متعدّدی پدید خواهد آورد!

 

3) مشکلات جدّی در معنای واژگان:

اگر مراد نویسنده «غالب» باشد ولی بنویسد «قالب»، معنا بصورت اشتباه به ذهن خواننده منتقل می­شود. و همینطور «سَنا و ثَنا»، «حیات و حیاط»، «ذلیل و ظلیل»، «زر و ذر» و...

اگر این حروف بصورت کلّی از ادبیات فارسی حذف شوند، فهم مراد نویسندگان مشکل و گاه حتّی ناممکن می شود.

 

4) کم شدن زیبایی نوشتار:

تعدّد و تنوّع در حروف الفبا، موجب زیبایی نوشته و چشم نوازی آن می­شود و این مطلبی است غیر قابل انکار. خطّ میخی را فرض کنید؛ آیا نگاه کردن به کتابی که با چنین خطّی نوشته شده، شما را خسته نمی­ کند؟!

کم بودن حروف الفبا، منجرّ به سرد و بی­ روح شدن نوشته شده و خود این مسئله می­تواند در کمتر شدن سرانۀ مطالعۀ کشور و رکود علمی مؤثّر باشد.

 

5) هزینه زایی بی مورد:

طبیعتا اگر بنا به حذف حروفی از الفبای فارسی باشد، می بایست تمام آثار مکتوب در کشور عوض شود، و این یعنی حداقل می­ بایست تمام کتب کتابخانه های کشور، از کتابخانۀ ملّی گرفته تا آستان قدس رضوی و...، همگی عوض شوند و برای نگهداری از این حجم عظیمِ کتابِ بلا استفاده، مجدّدا هزینه شود.

 

6) تورّم بی­ مورد علم:

حتّی اگر چنین اقدامی صورت گیرد، باز هم نیاز به مراجعه به متون قدیمی برای پژوهشگران از بین نمی­ رود و این خود مستلزم شکل­ گیری رشتۀ تخصصی مطالعۀ متون قدیمی و امثال این است؛ و این هم هزینۀ غیرضروری است و هم تورّم بی­ جهت علم.
 

و...

 

از آن­جا که این حروف، در زبان عربی تلفّظ می­شوند اما در فارسی نه، به راحتی می­توان فهمید که این حروف از زبان عربی به فارسی آمده اند.

حال اگر تفاوت گفتار و نوشتار برای ما مشکل ایجاد کرده، برای رفع آن دو راه پیش روی ما هست:

 

راه اول: حروفی که تلفّظشان نمی­کنیم را از ادبیات خود حذف کنیم.

تا کنون ثابت شد این مسئله معایب بسیار زیادی داشته و نشدنی به نظر میرسد و نه تنها موجب اصلاح خرابیِ اندکِ گوشۀ ابرو نشده، بلکه هر دو چشم را نیز کور می­کند!

 

راه دوم: تلفّظ خود را تغییر دهیم، یعنی ما نیز همچون أعراب، هر حرفی را به­ شکل واقعی خود تلفّظ کنیم.

گرچه راه دوّم، مفاسد راه اول را ندارد، اما اگر اندکی تأمّل شود، این نیز نشدنی به نظر میرسد؛ چراکه عادت زبانیِ فارس زبانان در گفتار، عدم فرق گذاشتن بین حروف مشابه است، و ترک این عادت کهن و دیرینه نیز مشکلات خود را خواهد داشت.

 

نتیجه اینکه: گرچه در زبان فارسی، حروف مشابه را به یک شکل «تلفّظ» می کنیم، اما از آنجا که در کتابت بین آنها تفاوت میگذاریم، این مسئله موجب تأثیر در معنا شده و حذف تعداد زیادی حرف از الفبای فارسی، جدای از اینکه منجرّ به بروز مشکلات معنایی می شود، خسارتهای جبران ناپذیر زیاد دیگری نیز دارد.

سختی مبتلا شدن به غلطهای املایی، بیشتر برای همان سنین پایین و دوران دبستان است که به مرور زمان و با تمرین مختصری حلّ می­شود، و این چیزی نیست که بخواهیم بخاطر آن، چنین مشکلات بزرگی را متحمّل شویم.

 

و مِن الله التوفیق.

 

بعدا نوشت: شکر خدا این نوشته سبب شد تا سوالی که برای این وبلاگ نویس محترم پیش آمده بود، حل شود: [لینک]

#شبهه_کده

نظرات (۳)

البته این یه شوخی توی پست ایشون بود....

 

ممنون از مطلب خوبتون...

پاسخ:
گرچه در نوشتۀ ایشون یک درون مایۀ طنز و شوخی وجود داشت،
اما برای خود من چند لحظه ای واقعا سوال شد و وقتی قدری بهش فکر کردم مسئله حلّ شد.

و به نظرم رسید خوبه که این مسئله نقد و بررسی بشه، چون ممکنه برای بعضیا واقعا شبهه بشه...
۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۱۳ محمدحسین پارسائیان

راستش منم این مطلب رو چندجا دیده بودم که میگن حروف اضافه رو از زبان حذف کنیم

منم مخالف بودم و یه مطلب درباره‌اش نوشته بودم و گفتم که بهتره که ما هم اونا رو درست تلفظ کنیم

خوشحالم که یکی همفکر خودم پیدا کردم 😉

پاسخ:
البته آقا محمد حسین عزیز، اگه دقت کرده باشید، بنده با این کار هم مخالفم و به نظرم نشدنیه :)

و فکر می کنیم حروف رو همینطوری که الان تلفظ می کنیم تلفظ کنیم خیلی برامون راحت تره.



۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۴۹ محمدحسین پارسائیان

راستش به نظر من میشه

اگه بچه‌ها از این به بعد ث رو با نوک زبون بگن یا غیره

خب اصلا فرقی نمیکنه ولی درست‌تره

به نظرم خیلی کار سختی نیست

البته فکر نکنم خیلی‌ها براشون مهم باشه

ولی از طزف دیگه خیلی‌ها هم براشون مهمه!

اگه توی مدرسه درست یاد بگیرن دیگه مشکلی نیست

ولی اونایی که درست یاد نگرفتن هم می‌تونن با تمرین یاد بگیرن

اینطوری توی نوشتار کمتر مشکل پیش میاد

البته اگه مسئولین مربوطه همت کنن

ان شاءالله آقای رئیسی همت کنن

که به نظر من می‌کنن

پاسخ:
سلام آقا محمد حسین.

ممنون و متشکرم از نظر شما.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
محمد هادی بیات