محمد هادی بیات

بی دستِ کربلا، دستِ مرا بگیر...

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۹ ب.ظ

گمنام سعادتمند

میشه آدم یه گوشه ای از دنیا و با گمنامی تمام زندگی کنه، اما امام زمانش براش هدیه و قسمتی از کفن خودش رو که پارچه اش از مزرعه خودشون و با دستان اهل بیت خودشون بافته شده رو بفرسته و موقع مرگش برای نماز خوندن بر جنازه اش حاضر بشه.

بی بی شطیطه نیشابوری، که مشمول عنایت ویژه امام کاظم (علیه السلام) قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، به نقل از بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع):

در کنار آرامگاه‌های بزرگانی همچون شیخ عطار و حکیم عمر خیام و دیگران که مدفون در نیشابور هستند آرامگاهی در مرکز این شهر وجود دارد که امروز تبدیل به پناهگاهی برای مؤمنان شده است.
بی‌بی شطیطه نیشابوری از آن معدود زنان روزگار خویش بود که درس دلدادگی به حریم ولایت را خوب آموخته بود و امروز پس از قرن‌ها از مرگ آن حکیمه نه تنها از یادها نرفته بلکه به عنوان نماد و الگوی برای زنان مسلمان تبدیل شده است.
بی‌بی شطیطه کیست؟
شطیطه نیشابوری معروف به بی‌بی شطیطه زنی بود که در سدهٔ دوم هجری در نیشابور می‌زیست و بنا به روایت‌های مذهبی، امام موسی کاظم(ع)، از امامان شیعه هدیه‌ای از او پذیرفت و امروزه برای او آرامگاهی در شهر نیشابور در خراسان به نام آرامگاه بی‌بی شطیطه وجود دارد. مقبره او در زیر سقف بقعه بی‌بی شطیطه در شمال غرب نیشابور قرار گرفته است.
گفته شده از میان انبوه وجوه و کالای سنگین که به عنوان سهم امام به مدینه فرستاده شد تنها نقدینه یک‌درهمی و دست‌رشت چهاردرهمی شطیطه نیشابوری مورد پذیرش امام موسی کاظم(ع) قرار گرفت.
در باره بی‌بی شطیطه، علامه مجلسی در جلد یازدهم بحار الانوار، شهرآشوب در مناقب، هاشمی بحرانی در مدینه‌المعاجز، و قطب راوندی در خرایج این حدیث را نقل کرده‌اند که بی‌بی شطیطه مورد عنایت ویژه امام موسی بن جعفر(ع) قرار گرفته‌بود.
بانو شطیطه از جمله زنان مؤمنه، صالحه و فاضله‌ای بود که در زمان حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) زندگی می‌کرده و ارادت خاصی به حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) داشت و از این رو این بانوی گرانقدر مورد لطف حضرتش بود؛ از جمله فرستادن لباس خلعت و حاضر شدن امام بر جنازه ایشان برای خواندن نماز میّت قبل از خاکسپاری.
بی‌بی شطیطه، در متون تاریخی
اما آنچه در تاریخ در خصوص این بانوی مسلمان نقل شده چنین است که: «شیعیان نیشابور، در زمان امامت امام کاظم(ع) جمع شده و شخصی به نام محمّدبن‌علی نیشابوری، معروف به ابوجعفر خراسانی را انتخاب کردند تا به مدینه برود و حقوق شرعی و هدایای شیعیان آن سامان را خدمت امام هفتم(ع) تقدیم کند.
آنها سی هزار دینار، پنجاه هزار درهم، مقداری جامه و پارچه را به همراه دفتری مُهر و موم شده که در آن هفتاد ورق که در هر یک صورت مسئله‌ای شرعی نوشته شده بود، به او سپردند و به وی گفتند: هرگاه خدمت امام رسیدی، سؤالات و دفتر را به آن حضرت تسلیم نما و فردا صبح آنها را بازپس گیر.
اگر دیدی که مُهر و مُومِ دفتر شکسته نشده، خودت مُهر آنها‌ را بشکن و ببین که آیا امام بدون شکستن مُهر و مُوم، پاسخ سؤالات را داده است یا خیر؟
اگر پاسخ آنها را بدون شکستِ مُهر و موم دفتر، داده و نوشته است، بدان که او همان امام است و ایشان شایسته اَخذ اموال است وگرنه اموال را به ما برگردان. (شیعیان خراسان با این آزمون می‌خواستند امام حقیقی را شناخته و به او یقیین کنند و بدین وسیله فریب مدّعیان دروغین امامت را نخورند).
در هنگام حرکت نماینده نیشابوریان، محمّدبن‌علی نیشابوری، بانوی بزرگواری به نام شطیطه که از پارسایان و زاهدان زمان خود بود، به نزد وی آمده، مبلغ یک درهم به همراه یک قطعه پارچه به او داد و گفت: «ای اباجعفر! در حالِ من، از حقِّ امام، این مقدار تعلّق گرفته، این را خدمت امام برسان».
محمّد‌بن‌علی نیشابوری به او گفت: «من خجالت می‌کشم که این وَجه ناقابل را خدمت امام دهم». شطیطه گفت: «خداوند از حق خجالت نمی‌کشد» (منظور آنکه حقوق امام را، اگر چه اندک، باید پرداخت). آنچه بر ذمّة من است، همین است. می‌خواهم در حالی خدا را ملاقات کنم که چیزی از حقِّ امام، در گردن من نباشد».
نماینده نیشابوریان وجه اندک شطیطه را گرفت و به مدینه رفت. در آنجا پس از امتحانِ «عبدالله اَفْطح» (پسر امام صادق(ع) و مدّعی امامت پس از وی) دانست که او شایستگی مقام امامت را ندارد، لذا نومیدانه از خانه او بیرون آمد، در این هنگام کودکی او را به خانه امام کاظم(ع) هدایت کرد.
تا چشم حضرت بر او افتاد فرمود: «ای اباجعفر! چرا ناامید هستی… به من روی کن که حجّت و ولّیِ خدا هستم. من سؤالات شما را دیروز جواب دادم، آنها را نزد من بیاور. همچنین درهمِ شطیطه را که وزنش یک درهم و دو دانق است را بیاور».
علی‌بن‌محمّد نیشابوری می‌گوید: از سخنان و نشانه‌های درست امام حیران شدم و فرمانن او را انجام دادم.
جملات امام موسی کاظم(ع) در باره بی‌بی شطیطه
امامکاظم(ع) یک درهم و پارچه شطیطه را برگرفت و مابقی اموال را برگرداند و روی به من کرده، فرمود: «انّ الله لا یستحی من الحق» ای اباجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول را که چهل درهم در آن است و همچنین این قطعه پارچه را که قطعه‌ای از کفن من است به او بده و بگو: «آن را کفن خود قرار دهد که پنبه این پارچه از مزرعه خود ماست و خواهرم آن را رشته است».
ضمنا به شطیطه بگو: از هنگام وصول پول و پارچه کفن، نوزده روز بیشتر زنده نیستی، شانزده درهم از چهل درهم اهدایی را برای خود خرج کن و بیست و چهار درهم آن را جهت صدقه و تجهیز و تکفین خود نگاه دار و به او بگو «من بر جنازه او نماز خواهم گذارد». سپس امام کاظم(ع) فرمودند: «این اموال را به صاحبانشان برگردان و مُهر سؤالات را بگشای و ببین آیا جواب سؤالات را پیش از دیدن آنها داده‌ایم یا خیر»؟!
محمد‌بن‌علی نیشابوری می‌گوید: «به مُهرها نگاه کردم، آنها را دست نخورده دیدم و بعد از شکستِ مُهر و موم، دیدم پاسخ سؤالات داده شده است».
هنگامی که نماینده نیشابوریان به خراسان بازگشت با تعجب دید کسانی که امام، اموالشان را نپذیرفته به مذهب «فَطحیّه» وارد شده‌اند امّا شطیطه همچنان بر مذهب حقّ خود باقی مانده است. سلام حضرت را به او رسانید و کیسه پول و پارچه کفن را به وی تقدیم کرد و همان طور که امام فرموده بودند، پس از نوزده روز از دنیا رفت. چون شطیطه درگذشت، امام به نیشابور وارد شدند و بر پیکر او نماز گزاردند.

#توییت_کده

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۷
محمد هادی بیات

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
محمد هادی بیات